حرمت نفس و اعتماد به نفس از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی
دکتر فرهنگ هلاکویی میگوید که ترجیح بر این است که دو لغتی را که با هم مرتبط اما متفاوتند، از هم جدا کنیم. یکی اعتماد به نفس و دیگری حرمت نفس است. موضوع اعتماد به نفس به این برمیگردد که من خودم را تا چه اندازه دانا و توانا در مورد مطلب یا موضوعی یا بهطور کلی میبینم.
اعتماد به نفس چیست؟
دکتر هلاکویی میگوید که کسی که اعتماد به نفس سالم و مثبت دارد میگوید: من میدانم و میتوانم. درحالیکه کسی که اعتماد به نفس منفی دارد، میگوید که من نمیدانم و نمیتوانم یا باوجودیکه میدانم، نمیتوانم. بنابراین اگر شما درباره دانایی و توانایی و مهارتتان برای انجام کارها بهطور کلی نظری داشته باشید، مربوط به موضوع اعتماد به نفس است.
به همین جهت است که اعتماد به نفس یک نظر، باور یا اعتقاد است که تنها میتواند مثبت و یا منفی باشد. بنابراین تقریباً همه آدمها اعتماد به نفس دارند، یا مثبت یا منفی.
حرمت نفس چیست؟
حرمت نفس ۲ تا پایه دارد. چند مورد در مراقبت و مواظبت از آن مؤثر است. دو چیز هم بهتر است که نباشد.
دو چیزی که عزت یا حرمت نفس را میسازد و مسئله کم و زیادش مطرح است، این است که ابتدا، واقعاً و عمیقاً در وجودم در خود واقعیام، من چقدر خودم را خوب میدانم؟ این خوب به این معناست که هم به عنوان یک انسان، هم در برخی زمینهها این مفهوم خوب را دارم.
دومین مورد مهم برای حرمت نفس این است که چقدر خودم را خواستنی و دوستداشتنی و محبوب و به نوعی مرتبط با دیگران میبینم؟ پس پایه عزت و حرمت نفس آن قضاوت و نظری است که ما در مورد خوب بودن خودمان و خواستنی و دوستداشتنی بودن خودمان داریم.
موارد ایجادکننده مشکل در حرمت نفس
آن دو چیزی که اینها را بههم میریزد و از هم میپاشد، یکی موضوع شرم و خجالت است. یعنی من احساس شرم، خجالت و کوچکی میکنم. احساس کم بودن و عدم تناسب میکنم. احساس خطا و اشتباه میکنم. احساس میکنم که مورد تمسخر مردم قرار گرفتهام. من عیب و ایراد دارم. من اشکال دارم. من از خودم، سنم، قدم، عقیدهام خجالت میکشم. چون فکر میکنم این موارد در من از نظر دیگران خوب نیست. مناسب نیست یا مفید نیست.
دومین مورد، این است که نگرانی و وحشت از دیگران دارم که میتواند خودش را به شکل فوبیا یا هراس اجتماعی هم نشان دهد. درنتیجه آن دو چیزی که حرمت نفس را به هم میریزد، آن احساس شرم و خجالت و آن ترس و نگرانی من از قضاوت و نظر مردم است. که هم به دلیل بد بودن خودم که در وجودم نشسته، هم به دلیل بد بودن دیگران برای من میتواند دردسر و درد و رنج ایجاد کند.
۵ مورد مهم که همراه اعتماد به نفس و حرمت نفس است.
اعتماد به نفس پایههایش در ۱۴ ماه اول زندگی انسان شکل میگیرد که در مقالات پیشین به آن اشاره شد. اما گذشته از اینها اعتماد به نفس و حرمت نفس باید پنج چیز دیگر را در کنار خودش داشته باشد.
اول رسیدن به این قاعده است که من من هستم و تو تو هستی. دوم اینکه آن تقدس و آن برترین و بالاترین بودن را در خصوص انسان بدانیم. سومین مورد این است که با تمام وجودمان برابری را حس کنیم، بفهمیم و بپذیریم. چهارم اصل یکسانی است. یعنی ما همگی مثل هم و یکی هستیم. در برخی زمینهها هیچ تفاوتی بین ما انسانها وجود ندارد. یعنی من نه از تو بهتر و برتر هستم، نه پایینتر و بدتر.
نهایتاً پنجمین مورد این است که من ارزش و اهمیت و اعتبار دارم. من مهم هستم، همانطور که تو مهم هستی. من باارزش هستم، همانطور که تو باارزش هستی. وقتی آدمها حرمت نفس ناسالم و پایینی دارند، کار خود را غیرمهم و بیارزش تلقی میکنند. بیشتر میخواهیم از آسیب و قضاوت دیگران در امان باشیم که مثلاً ما را به چشم آدم خودخواه و خودپسندی نبینند.
تأثیر آسیبهای دوران کودکی
انسانهای مهرطلب به نوعی با تحقیر و کوچک کردن خود غرور خود را ارضا میکنند و خود را از معرض خطر دور میکنند. راهکار این مسئله خیلی روشن است. مشکلات اعتماد به نفس و حرمت نفس مشکلاتی هستند که نتیجه آسیب دوران کودکی هستند. عمیق و سنگین در وجود من و شما نشستهاند. پس این مسئله نتیجه هزاران هزار تجربه بد و منفی کودکی است که در وجودمان نشسته است.
ما باید به پایهها توجه کنیم. من و شما باید به این نتیجه برسیم که ما خوب هستیم. یعنی اگر شما همچنان به دلیل نگاهی که از جانب دیگران داشتید، نظرتان راجع به خود این باشد که من خوب نیستم و ایراد دارم، کار خراب است. شما به عنوان یک انسان باید بپذیرید که انسان یک موجود ناقص است.
وجود احتمال بالا برای بروز اشتباهات
آدمی که ناقص است، اشتباه میکند. اشتباه پیش میآید. من تلاش میکنم کار را در حدی که درست است انجام دهم. ولی اگر اشتباه شد، شده است. برخورد ما با موضوع اشتباه است که مسئله حرمت نفس را میسازد یا ویران میکند. ولی مهم رسیدن به این مسئله است که من خوب هستم.
دوم اینکه با خود بگوییم برای کاری که انجام میدهیم ما را میخواهند. ما را استخدام کردهاند. پس حتماً در مقایسه با دیگران اگر قرار بر مقایسه باشد، ما بهتر بودهایم و هستیم.
باید باور داشته باشیم که ما خوب، خواستنی و دوستداشتنی هستیم. یعنی آن نگاه کودکانه را که وحشت از این داشته باشیم که بد هستیم یا خواستنی نیستیم، باید دور بریزیم.
در عین حال شرم و خجالتی نباید از سن، قد، عقیده و هر خصوصیت شخصی و ظاهری دیگر در خود داشته باشیم. باید خودمان را آنگونه که هستیم بپذیریم.
مطالعات نشان داده است که ۹۸ درصد عقاید و نظرات مردم کوچکترین تأثیراتی در زندگی دیگران ندارد. مگر اینکه ما خودمان عقاید و نظرات دیگران را تبدیل به کارد و چاقو کنیم و به خودمان بزنیم.
تغییر باورها برای سلامت اعتماد به نفس و حرمت نفس
وقتی ما خودمان و دیگران را خوب میدانیم، دیگر نگران اشتباهات خود نخواهیم بود. ما وقتی دچار حرمت نفس ناسالم و پایین میشویم که هم خودمان هم دیگران را بد بدانیم. آنگاه همیشه نگران اشتباهات خود و قضاوتهای دیگران خواهیم بود. پس راهکار حل این مسئله این است که نظام باورهایتان را درست کنید.
ابتدا بپذیرید که خوب هستید. علت خوب بودنتان هم روشن است. چون ۹۸ درصد مردم در ۹۸ درصد موارد کار خوب نمیکنند، بلکه بهترین کاری را که بتوانند بکنند، انجام میدهند. یعنی انسانی که دائماً دارد تلاش میکند که بهتر و بهتر شود یا در ۹۸ درصد موارد بهترینش را انجام میدهد، چرا باید بپذیرد که بد است؟ چرا باید زیر بار این باور برویم که بد، گناهکار، کثیف، بیعقل، نادان یا با چندین عیب و ایراد دیگر هستیم؟
این یک گرفتاری بزرگ است که توقع داشته باشیم همه ما را بخواهند. پس راهکار، تغییر عقیده و نظرتان و تغییر دیدگاهتان است.
مسئله اعتماد به نفس سادهتر از حرمت نفس است. اما باید دید که در چه مواردی است. اعتماد به نفس و حرمت نفس مسائل اساسی انسان محسوب میشوند. زیرا ما از کودکی میآییم و زیر بمباران جامعهای هستیم که از طریق تحقیر و کوچک کردن ما از ما سوء استفاده میکند. این مسئله حتی وارد سیستم فرهنگی جامعه هم شده است.
پس برای اعتماد به نفس و حرمت نفس ما ضروری است که به حرف و نظر دیگران راجع به خود اهمیت ندهیم، مادامیکه در تلاش هستیم همیشه بهتر و بهتر باشیم.
پاسخها