اعتماد به نفس و ارتباط آن با ۱۴ ماه اول زندگی
طبق مطالب مقالات قبلی در خصوص صحبتهای دکتر هلاکویی در رابطه با مسئله اعتماد به نفس، شما میتوانید کسی باشید که اطمینان دارید. امنیت و آرامش دارید. امیدوار هستید. خوشبین هستید. مثبت هستید. پشتکار دارید. درنتیجه شما اعتماد به نفس مثبت دارید.
درعینحال شما میتوانید اطمینان، امنیت و آرامش نداشته باشید. مضطرب و نگران باشید. ناامید باشید. بدبین باشید. منفی باشید. پشتکار نداشته باشید. درنتیجه کارها را شروع میکنید و نصفه و نیمه رها میکنید. پس اعتماد به نفس منفی دارید.
پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا اینها به هم و در هم گرهخوردهاند؟ بله، کاملاً. اینها مثل اعضای بدن هستند که به هم متصل و مرتبط هستند. یعنی امکان ندارد که شما یکی از اینها را خیلی زیاد داشته باشید و دیگری را اصلاً نداشته باشید.
ارتباط بین زیرمجموعههای هشتگانه اعتماد به نفس
کسی که اطمینان دارد، امنیت و آرامش هم به میزان زیادی دارد. درعینحال پشتکار هم دارد. خوشبین و مثبت هم هست. امیدوار هم هست. پس اعتماد به نفس مثبت هم دارد.
وقتی شما آدم ناامید و مأیوسی هستید، وقتی آدم منفی یا بدبینی هستید، معمولاً امنیت و آرامش هم ندارید. اطمینان هم به خودتان و دیگران ندارید. یعنی اینها مجموعهای هستند که باهم هستند. متفاوت و مختلف هستند. درصدهای مختلفی با یکدیگر دارند. ولی کاملاً به هم مرتبط و لازم و ملزوم یکدیگرند.
درست مثلاینکه اگر شما وضع مالی خیلی خوبی دارید، خانهتان هم معمولاً خوب است. اتومبیلتان هم خوب است. دکتر خوبی هم دارید. در شرایط عادی این موارد به یکدیگر مرتبط هستند.
هشت موضوع مهم که برخی بسیار اساسی هستند را باید مدنظر قرار داد. اطمینان بهعنوان مهمترین صفت انسانی است. امنیت و آرامش بهعنوان مهمترین موضوع سلامت انسانی است. موضوع امیدوار و خوشبین و مثبت بودن همان روحیه شاد در حال حرکت و پیشرفت داشتن است. پشتکار، رسیدن به اهداف و یا احتیاجات و خواستهها است. همه این موارد در هم گرهخوردهاند و به هم مرتبط هستند.
شکلگیری اعتماد به نفس و هشت مسئله مرتبط با آن در کودکی
نکته جالب این است که ریشه این موضوع به کودکی برمیگردد. دکتر هلاکویی میگوید که من اگر یک آدم ۵۰ ساله چه زن و چه مرد را ببینم که جنبههای مثبت را دارد، اطمینان دارد. امنیت دارد. آرامش دارد. امیدوار است. خوشبین است. مثبت است. پشتکار دارد و اعتماد به نفس مثبت هم دارد، به این نتیجه میرسم که بهاحتمال ۷۰ الی ۹۰ درصد ۱۴ ماه اول کودکی خوبی داشته است.
اگر هم برعکس این موضوع باشد، ۱۴ ماه اول کودکی بدی داشته است. زیرا هر دو موضوعِ عنوانشده به نظر دکتر هلاکویی کاملاً با ۹ موضوع دوران کودکی در ۱۴ ماه اول زندگی، مرتبط است. ۹ موضوع هست که اگر در کودکی درست باشد، زمینه را برای هشت موضوع مهم در مسئله اعتماد به نفس فراهم میکند.
اگر این هشت مسئله اساسی در من دچار مشکل است و بد و منفی است، به آن ۹ موضوعی برمیگردد که در ۱۴ ماه اول کودکی اتفاق افتاده است. بنابراین موضوع اعتماد به نفس به ۱۴ ماه اول کودکی برمیگردد. یعنی مربوط به دوران شیرخوارگی کودک میشود.
اهمیت ۱۴ ماه اول زندگی در شکلگیری اعتماد به نفس
امروزه تستهایی وجود دارد که نوع و میزان آسیب در ۱۴ ماه اول زندگی فرد را مشخص میکند. اعتماد به نفس و حرمت نفس یا همان عزت نفس ریشه در ۱۴ ماه اول زندگی ما دارد. همه ما آدمها بیش از هر دوره دیگری درزمینهٔ اعتماد به نفس و هشت موضوع مرتبط به آن تحت تأثیر ۱۴ ماه اول زندگی هستیم.
۹ مسئله باید در این ۱۴ ماه بهدرستی بوده باشد. وَاِلا هرکدام که از حالت عادی و درست خود خارج باشد برای ما گرفتاریهایی در آن موضوعات هشتگانه به وجود میآورد.
در این مقاله به سه مورد از این ۹ موضوع خواهیم پرداخت. در مقالات آینده سایر موارد را نیز بررسی خواهیم کرد.
صحت و سلامت شرایط زایمان مادر و تولد کودک
مورد اول تولد من و شما است که داستان عجیبی در خصوص انسان دارد. تولد ما باید بهراحتی و سهولت صورت گرفته باشد. یعنی من و شما بعد از احتمالاً یکی دو ساعت فرایند زایمان طبیعی باید صحیح و سالم به این دنیا آمده باشیم و هیچ علامت جدی از آسیب در ما دیده نشود.
درحالیکه گاهی این فرآیندِ حداکثر دوساعته، ساعتها به طول انجامیده و با مشکل روبرو بوده است. گاهی شرایط بهگونهای بوده است که زایمان مادر برای به دنیا آوردن ما به سزارین کشیده شده است. گاهی پزشک مجبور به استفاده از وکیوم یا فورسپس برای کمک به تسهیل زایمانهای سخت میشود.
در این صورت اغلب نوزادان دچار آسیب میشوند. یا حتی هر آسیب دیگری حین زایمان، اولین ضربه و آسیب را به ما وارد میکند. درنتیجه در بزرگسالی، با مسائل و مشکلاتی ازجمله در اعتماد به نفس خود روبرو هستیم. ۶۰ تا ۸۰ درصد افرادی که زمینه ADD یا کمبود توجه و تمرکز، بیشفعالی و افسردگی را دارند، غالباً در مسئله تولدشان بهنوعی آسیبدیدهاند. مثلاً در مشکلات اکسیژنرسانی به مغز بسیاری از سلولهای مغزی آسیبدیده و از بین رفتهاند.
تجربه نکردن درد فیزیکی
مورد دوم اینکه فرزند من و شما در ۱۴ ماه اول زندگی با درد فیزیکی روبرو نباشد. زیرا تقریباً مفهومی به اسم درد روانی به آن صورتی که در بزرگسالی هست، در ۱۴ ماه اول نیست. معمولاً تا قبل از هشتماهگی همهچیز در چهارچوب حسی حرکت میکند و نه حتی احساسی.
بنابراین مهم این است که فرزند من و شما یا خود ما در ۱۴ ماه اول زندگی دردی نداشته باشیم. کودکانی که مشکل تغذیه دارند. کودکانی که مشکل گوشدردهای عفونی دارند. بچههایی که با بیماریهای مختلف روبرو میشوند، مثلاً با شکستگی یا سوختگی. این کودکان حتماً آسیب میبینند.
رفع فوری احتیاجات کودک
مورد سوم که دقیقاً در همین چهارچوب است، این است که آیا من پدر و مادری داشتم که باورشان بر این بوده که احتیاج کودک بلافاصله و فوراً باید برآورده شود یا خیر؟
یعنی آیا من در این جهان بهمجردی که گرسنه بودم به من غذا دادهاند؟ بهمجرداینکه سرم را کج کردم و دیگر شیر نخواستم، به من شیر را تحمیل نکردهاند؟ آیا همینکه در حدود ۸ یا ۹ ماهگی دست بلند کردم که مرا بغل کنند، بلافاصله مرا بغل کردهاند؟ وقتیکه به آغوش کسی نمیخواستم بروم مرا هرگز به آغوش آن فرد نفرستادهاند؟
یعنی آیا جهان بهفرمان من بوده است یا خیر؟ اگر چنین نبوده است و فرض بر این بوده که نباید بچه را لوس کرد، حتماً به بچه ازجمله به اعتماد به نفس او و ارکان هشتگانهاش آسیبزدهاند.
بچه لوس کسی است که محبت ندیده است و آن زمانی که محبت میخواسته به او ندادند. بنابراین یاد گرفته است که دست به مانورهایی بزند که آن محبت را بگیرد. پس بچهای که بهمحض خواستن هر چیزی و هر نوع محبتی آن را دریافت کرده باشد، بههیچوجه لوس نمیشود.
درصورتیکه احتیاجات جسمی و عاطفی کودک بلافاصله تأمین گردد، بر حس خوددوستی و لبریز از عشق شدن او کمک خواهد کرد. پس آن هشت مورد گرهخورده درهم و مرتبط با اعتماد به نفس، به شکل مثبتی در وی شکل خواهند گرفت.
پس چون همهچیز را از خودش میبیند، اعتماد به نفس مثبت خواهد داشت. کودک ممکن است آگاهانه از این مسائل باخبر نباشد اما مغزش به این سمت سوق پیدا میکند. به عبارتی این مسئله شاید با عقل و منطق سروکار نداشته باشد. این صرفاً میتواند شرطی شدن مغز را در پی داشته باشد.
پاسخها