اعتماد به نفس و اطمینان از زبان دکتر فرهنگ هلاکویی [قسمت دوم]
در مقاله قبل به صحبتهای دکتر فرهنگ هلاکویی راجع به مسئله اطمینان و ارتباط آن با اعتماد به نفس مثبت پرداختیم. اشاره کردیم که اطمینان از ویژگیهای بسیار بزرگ و مهم در انسان و پایه اعتماد به نفس است. گفته شد که افراد دارای اعتماد به نفس مثبت میپندارند که در جهانی زندگی میکنند که گلستان است.
مقاله قبل و این مقاله و چند مقاله آینده با توجه به سخنان دکتر فرهنگ هلاکویی در سمینار با موضوع مسئله اعتماد به نفس هستند. ایشان بهصورت کاملاً ریشهای و جزئی به تشریح و تفهیم این مسئله مهم و حیاتی در زندگی انسان پرداختهاند.
درک مفهوم اعتماد به نفس در درک عزت نفس مؤثر خواهد بود. درک عزت نفس و اعتماد به نفس در اصلاح مشکلات این دو مورد مؤثر است. این نیز در حل بسیاری از مشکلات جامعه تأثیر دارد.
انسان سالم و دارای اعتماد به نفس مثبت
در ادامه این صحبتها باید بگوییم که انسان سالم به این جمله که این جهان یک گلستان است، یک نکته را اضافه میکند. آن نکته این است که میگوید: من در جهانی زندگی میکنم که گلستان است، اما برخی از گلها خار دارند. معنای دیگر این حرف این است که برخی از گلها خار ندارند. پس هرگز از خیلی از چیزها و خیلی از آدمها شما هیچگاه آسیبی نمیبینید. رنجی هم نمیکشید.
اما برخیها هستند که درست مانند خاری که دست شما را کمی آزرده میکند، دردآور میشوند. گاهی نیز باعث زخمی و خونآلود شدن شما میشوند. حتی گاهی از هر دو هزار یا سه هزارتا، یک خار ممکن است سمی باشد. پس اگر بهموقع رسیدگی نکنید کشنده خواهد بود.
بنابراین ما اگر اعتماد به نفس مثبتی داشته باشیم میگوییم که در جهانی زندگی میکنیم که گلستان است اما برخی از گلهای آن خار دارند.
دیدگاه افراد دارای اعتماد به نفس منفی
کسی که اعتماد به نفس منفی دارد میگوید که جهان یک خارستان است که شاید برخی از اوقات برخی از خارها گل داشته باشند. معمولاً این افراد بیشتر خودشان و عزیزانشان یا افراد همعقیده با خود را گل میبینند و بقیه را خار.
بنابراین در اینجا، تنها با گفتن اینکه ما گل هستیم، به معنای اعتماد به نفس مثبت ما نیست. ممکن است کسی باشد که جهان را خارستان ببیند. ولی بگوید برخی خارها برخی اوقات گل دارند.
آسیبهای ناشی از همیشه خوب و با اطمینان بودن
حال این واقعیت را میدانیم که آدم سالم و دارای اطمینان کسی است که جهان را گلستانی میبیند که برخی از گلهای آن خار دارند. معلوم است که روزی که شما آدم خوبی هستید و آدمی با اطمینان هستید، گاهی به خاطر این خوب بودن و اطمینان زیاد آسیب هم میبینید.
اگر شما ۸۰ سال عمر کنید و آدم خوبی باشید و به خود و دیگران اطمینان داشته باشید، مواردی پیدا میشود که از آن سخت و یا کم آسیب ببینید. بسیاری از مردم سالم دنیا ترجیح میدهند که راه بروند و بدوند. برخی اوقات زمین بخورند و پس از زمین خوردن برخیزند و دوباره به مسیرشان ادامه دهند.
به عبارتی چنین افرادی که دارای اطمینان زیادی هستند، زمین میخورند اما زمینگیر نمیشوند. برخی نیز که اطمینان کمی به خود و دیگران دارند، از وحشت اینکه شاید زمین بخورند، بر روی زمین مینشینند و تمام عمر زمینگیرند.
بنابراین اگر شما آدم خوبی هستید، آدم مهربانی هستید و ضمناً کسی هستید که اطمینان دارید، آسیب شما حتمی و قطعی است. اما ترجیح انسان این است که آسیب ببیند تا اینکه خود را اصلاً در مسیری قرار ندهد که آسیبی متوجه او نشود. زیرا در این صورت، آسیبِ حاصل از همیشه زمینگیر بودن را با خود تا آخر عمر میکشد.
پس این نکته را باید بدانیم تا درک کنیم که دلیلی ندارد اگر آدم خوب و مهربان و با اطمینانی هستیم، بتوانیم همیشه بهخوبی و راحتی و بدون آسیب و مشکل زندگی کنیم.
آیا این مسئله همیشه ثابت و به میزانی مشخص است؟
مسئله اطمینان که مسئلهای بسیار مهم و اساسی محسوب میشود به اینگونه است که در موارد مختلف نسبت به آدمهای متفاوت، باید متفاوت باشد.
مثلاً شما ممکن است بهراحتی بتوانید در جهت مسائل مالی به آدمهای بسیاری اعتماد و اطمینان کنید. اما درباره سلامتیتان به دلیل حساسیت خاصی که دارید به کسی اطمینان نکنید. کسی نمیتواند بگوید که تو بر مبنای یکی از اینها مشخص میشوی.
ما درزمینهٔ سلامتی به پزشک متخصص اطمینان میکنیم. حتی در برخی موارد ممکن است نظر دو یا سه دکتر دیگر را نیز بسنجیم. اما دلیلی ندارد به نظرات افراد غیرمتخصص در مورد سلامتیمان اطمینان کنیم.
دکتر فرهنگ هلاکویی در ادامه صحبتهایش درباره این مسئله در سمینار خود میگوید که ممکن است من به فرزندانم در بسیاری از زمینهها اطمینان کنم. حتی ممکن است چشمبسته به آنها بگویم که هر کاری که میخواهند بکنند. این مورد تأیید من است.
از طرفی دیگر اگر هرکدام آمدند و در مورد داروی قلب من نظر دادند من اصلاً به آنها اطمینان نمیکنم. زیرا آنها دکتر متخصص نیستند. از قلب من خبر ندارند. پس دلیلی نمیبینم که به نظرشان در این مورد اطمینان کنم. در این زمینه ما با مسئله مطلقی روبرو نیستیم.
غالب اوقات وقتی بچهها چیزی از والدینشان میخواهند و والدین میگویند نه، بچه میگوید که شما به من اطمینان ندارید. پس حتی به یک فرد خاص میتوان در موضوعی اطمینان کرد و در موضوع دیگر اطمینان نکرد.
اگر والدین در موضوعی به فرزندشان اطمینان ندارند، به این معنی نیست که مطلقاً در هیچ موردی به او اطمینان ندارند. پس اطمینان که پایه اعتماد به نفس است، نسبت به هرکس میتواند محدودهای داشته باشد. به شرایط و موقعیتهای مختلف نیز بستگی دارد.
جمع بندی کلی
اگر به دلایلی اطمینانی از دست رفت، خیلی اوقات دوباره به دست آوردنش کار سادهای نیست. زیرا در آن مورد بخصوص شما گلی ندیدید. خاری دیدهاید که کنار گل هست و یا خاری سمی و کشنده است.
پس تا اینجا فهمیدیم که خمیرمایه آن اعتماد به نفس بهصورت مثبت و منفی به این اطمینان مرتبط است. کسی که اطمینان دارد معمولاً اعتماد به نفس مثبت نسبت به خودش و دیگران دارد.
کسی هم که اطمینان ندارد، اعتماد به نفس منفی نسبت به خودش و دیگران دارد. شما میتوانید به هزار نفر اطمینان کنید ولی به فردی بخصوص درزمینه یا موقعیتی خاص بههیچوجه اطمینان نکنید. این به معنای مطلقاً اطمینان نداشتن شما نیست.
به یاد داشته باشیم که این اطمینان نهتنها پایه و اساس اعتماد به نفس است، بلکه یکی از مهمترین و بزرگترین صفات انسانی است.
از این دو بخش از سخنان دکتر هلاکویی در سمینار خود که در مقاله قبل و این مقاله موردبحث قرار گرفت، میتوانیم یک جمعبندی کلی داشته باشیم.
کلید حل بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی عزت نفس یا به عبارت بهتر حرمت نفس است. مفهوم اعتماد به نفس پیشدرآمدی برای مفهوم عزت نفس یا حرمت نفس محسوب میشود.
همه انسانها اعتماد به نفس دارند. این میتواند در افراد مختلف به دو صورت مثبت یا منفی وجود داشته باشد. پایه و اساس اعتماد به نفس و تعیینکننده مثبت و منفی بودن آن مسئله اطمینان است. اطمینان به عقیده برخی، بزرگترین و مهمترین صفت یا ویژگی انسان است.
در مقالات بعدی به سایر سخنان دکتر فرهنگ هلاکویی در مورد اعتماد به نفس و ارکان تشکیلدهنده آن، خواهیم پرداخت. آنگاه خواهیم دید که چه مسائل مهم دیگری باید در کنار اطمینان قرار بگیرند تا اعتماد به نفسی سالم و مثبت را در انسان به وجود آورند.
پاسخها