عزت نفس و ارکان مهم آن از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی

عزت نفس و ارکان مهم آن از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی

در این مقاله قصد داریم به مسئله عزت نفس از دید دکتر فرهنگ هلاکویی بپردازیم. دکتر هلاکویی لغت حرمت نفس را به عزت نفس ترجیح می‌دهد. حرمت بار تقدس و منحصربه‌فرد بودن انسان را دارد که انسان حقوق و حرمت و حیثیت دارد. هیچ‌گاه هیچ‌کس به هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند این را از او بگیرد.

لغت نفس هم تأکیدی است بر خودِ واقعی من (real self) یا (actual self) که آن‌چیزی است که من واقعاً هستم.

حرمت نفس یا همان عزت نفس از نظر دکتر هلاکویی ۱۰ محتوا دارد که در حقیقت بر اساس این ۱۰ محتوا تعریف می‌شود.

تقدس، رکن اول عزت نفس

اول از همه تقدس است. معنای آن حقوق انسانی است که از من به عنوان یک انسان سلب‌شدنی نیست. چیزی انفکاک‌ناپذیر است. کسی نمی‌تواند آزادی من را از من بگیرد. کسی نمی‌تواند حق انتخاب من را از من بگیرد.

پس هیچ‌چیز و هیچ‌کس نمی‌تواند حرمت و حیثیت من را که همان عزت نفس است مورد حمله قرار دهد.

همان‌طور که وقتی یک انسان که مرتکب قتل شده است در دادگاه احضار می‌شود و قاضی محترمانه با وی صحبت می‌کند. در ابتدا او را برای مثال اگر مرد باشد با عبارت آقای فلان خطاب می‌کند، حتی وقتی که حکم اعدام وی را بر اساس قانون می‌دهد. بنابراین یک مسئله اصلی و اساسی مسئله تقدس نفس انسان است.

فردیت انسان‌ها، رکن دوم حرمت نفس

دومین مورد رسیدن به این باور است که من، من هستم و تو، تو هستی. گرفتاری که ما در فرهنگمان داریم دقیقاً همین‌جاست. یعنی من نمی‌پذیرم که تو با من از نظر خصوصیات فردی متفاوت هستی.

ما فکر می‌کنیم که همه ما باهم یک شکل هستیم و باید این‌گونه باشیم. حتی فکر می‌کنیم این نشانه محبت است. خیر، این نشانه نپذیرفتن ظرفیت و حرمت انسانی است. درنتیجه شما در کار من دخالت می‌کنید و من در کار شما دخالت می‌کنم.

من و شما قرار است برای هم دوا و دکتر باشیم. دکتر هلاکویی می‌گوید: «حتی همدردی را من دوست ندارم، زیرا مشکلی را حل نمی‌کند. ما از درد یکدیگر خبردار می‌شویم و باید برای درد همدیگر دوا و دکتر باشیم.»

پس تو، تو هستی و من، من هستم. این بسیار مهم است. قلب تو، قلب تو است و قلب من، قلب من است. شما اگر غذا بخورید، شما سیر می‌شوید. من سیر نمی‌شوم.

این واقعیت را باید پذیرفت. بخشی از عزت نفس یا حرمت نفس، پذیرفتن فردیت انسان‌ها و حرمتشان و آن حد و مرزی (boundary) است که من به عنوان یک انسان دارم. به همین دلیل برخی اوقات در مواردی حتی والدین هم نمی‌توانند وارد حد و مرز فرزندشان شوند.

برابری به عنوان رکن سوم

سومین مورد این است که ما با هم برابر هستیم و حقوق انسانی برابری داریم. در این مورد مسئله اصلی برابری یا همان equality است. این برابری در زمینه‌های فراوانی وجود دارد.

یکسانی به عنوان رکن چهارم

چهارمین مورد که به مورد قبل مربوط است، یکسانی است. به عبارتی همان We are the same. این یعنی هیچ فرقی نمی‌کنیم.

این همان چیزی است که می‌گوید فرقی بین زن و مرد نیست. هیچ فرقی بین سیاه‌پوست و سفیدپوست نیست. هیچ فرقی بین کودک ۵ ساله و بزرگسال ۵۰ ساله نیست. اینجاست که مسئله یکسان بودن ما خصوصاً از نظر حق و حقوق انسانی مطرح است.

پذیرفتن خودمان و دیگران به همان‌گونه که هستیم، رکن پنجم عزت نفس

پنجمین مورد این است که من از شما نه بهتر هستم و نه بدتر. نه بالاتر هستم و نه پایین‌تر. این موضوع همه را آزاد می‌کند. یعنی اصلاً مسئله این نیست که شما از من بهتر هستید و یا بدتر. اصلاً قرار نیست من این را ببینم. اصلاً برایم مهم نیست.

پس اصلاً موضوعِ شما نیست که بخواهید به آن فکر کنید. باید به جایی برسیم که دیگر به این خوب بودن و بد بودن، کم بودن و زیاد بودن و بالا بودن و پایین بودن توجه و اعتنایی نداشته باشیم.

همان‌طور که شما وقتی به کسی می‌رسید به او نمی‌گویید که این چه وزنی است که تو داری؟ یا این چه قدی است که تو داری؟ این را پذیرفته‌اید که این آدم شخصی با این قد و وزن است. این را باید در جهت دیگر هم بپذیریم. مفهوم حرمت با این مورد معنا پیدا می‌کند.

پذیرفتن ارزش، اهمیت و اعتبار خود و دیگران، رکن ششم حرمت نفس

ششمین مورد این است که من ارزش و اهمیت دارم. من اعتبار دارم، همانطور که شما دارید. من مهم هستم، شما هم مهم هستید. من ارزش دارم، شما هم ارزش دارید.

یعنی قبول این ارزش و اهمیت و اعتبار، نه اینکه بگوییم وقت من مهم نیست، وقت شما مهم است. یا برعکس، وقت شما مهم نیست، وقت من مهم است.

پذیرفتن خوب بودن خودم و دیگران به عنوان رکن هفتم

هفتمین مورد این است که من خودم را خوب می‌دانم. شما را خوب می‌دانم. زندگی را خوب می‌دانم. یعنی رسیدن به مرحله پذیرفتن این مسئله که ما خوب هستیم. ۹۸ درصد مردم در ۹۸ درصد موارد کوشش می‌کنند که بهترین کارشان را انجام دهند. پس همه خوب هستند.

دوست داشتن خود به عنوان رکن هشتم

هشتمین مورد این است که من خودم را دوست دارم و خودم را دوست‌داشتنی می‌دانم. همان‌طور که شما را دوست دارم و دوست‌داشتنی می‌دانم. رابطه ما فقط دوستانه است.

پس داشتن حرمت نفس یا عزت نفس با خودش خوددوستی (self love) یا همان دوست داشتن خود را می‌آورد.

خجالت نکشیدن و شرمنده نبودن از خودم و هرچه مربوط به من است، رکن نهم عزت نفس

نهمین مورد این است که من از خودم، از آنچه و آن‌گونه که هستم احساس خجالت و شرمندگی نمی‌کنم. از قد، وزن، سن، پدر و مادر خود، مدرک خود، منزل و ماشین خود یا فرزند خود شرمنده نیستم و آنها را می‌پذیرم.

نترسیدن از دیگران، رکن دهم حرمت نفس

دهمین مورد این است که من از دیگران، اضطراب و نگرانی ندارم. پس چیزی به نام هراس اجتماعی یا social phobia ندارم.

شما انسان خوبی هستید. ما به دنبال این هستیم که از طریق همکاری با یکدیگر به خودمان و دیگران خدمت کنیم.

بنابراین اساس عزت نفس یا به عبارت بهتر حرمت نفس بر این ۱۰ پایه گذاشته شده است. پس موضوعی بسیار مهم و اساسی است. امروزه می‌دانیم که بزرگ‌ترین مشکل و گرفتاری روانی انسان مسئله کم بودن یا ناسالم بودن خوددوستی و حرمت و عزت نفس است.

پس مشکلات جنگ و جدال، مشکلات عاطفی، خانوادگی، اجتماعی یا حتی بین‌المللی از مشکلات کمبود و ضعف سلامت حرمت و عزت نفس (self esteem) حاصل می‌شود.

عزت نفس و ارکان مهم آن از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی2

مهم‌ترین جایگاه و زمان شکل‌گیری یا فروپاشی عزت نفس

حرمت و عزت نفس ما در بازه زمانی ۱۴ ماهگی تا ۳۶ ماهگی بیش از هرجا و هرزمان دیگر به وجود می‌آید یا از بین می‌رود. سه موضوع مهم در این بازه زمانی وجود دارد که عزت نفس ما را بالا می‌آورد و یا ۱۰ محتوای مذکور در مورد حرمت نفس را در ما می‌کوبد.

آزادی دادن به کودک

اولین مسئله آزادی کودک است. یعنی کودک باید بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی در یک محیطی که امن است و خطر و ضرری برای او و یا دیگران ندارد آزادانه زندگی کند. غذا، حرف، بازی، کار و فعالیت او باید آزادانه باشد. در آنجاست که کودک پَرِ پرواز را پیدا می‌کند.

خجالت‌زده نکردن کودک

دومین مورد این است که به کودک به خاطر نادانی، ناتوانی و نیازمندی‌اش حس خجالت و شرمندگی ندهیم.

بسیاری از والدین فرزندان خود را خجالت‌زده و شرمنده می‌کنند. مثلاً می‌گویند چه‌قدر فلان چیز را می‌خواهی؟ چه‌قدر آب می‌خوری؟ همین الان به تو آب دادم. چه‌قدر بازی در می‌آوری؟ بگیر بخواب. این‌قدر اذیت نکن.

با این عبارات پیامی که به کودک می‌دهیم این است که تو از آن‌چه که هستی و از آن‌چه که می‌خواهی و به عنوان یک کودک دوساله نیازمندش هستی، باید خجالت بکشی. پس آن‌جاست که شرم و خجالت را در وجود کودک می‌کارید.

آموزش دستشویی رفتن به کودک و برخورد صحیح در این زمینه

سومین مورد درباره مسئله ادرار و مدفوع کودک است و آموختن اینکه در این زمینه چگونه باید مراقب خودش باشد و به دستشویی برود.

اگر در این زمینه اعمال و رفتار مناسبی نداشته باشیم، برای کودک بسیار آسیب‌زننده است و کودک را از هم می‌پاشد.

به این سه موضوع مهم و اساسی که بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی به حالت عادی اتفاق می‌افتد به چشم ارکان شکل‌گیری عزت نفس در کودک می‌نگریم.

حال اگر ما والدینی هستیم که کودک را تنبیه و تحقیر می‌کنیم. یا اگر زن و شوهری هستیم که جلوی کودک دعوا می‌کنیم، همه ارکان عزت نفس در کودک به هم می‌ریزد.

بنابراین دکتر هلاکویی می‌گوید: «من اگر شخص ۴۰ یا ۵۰ ساله‌ای را با حرمت نفس بالا و سالم ببینم فرض را بر این می‌گیرم که دوره ۱۴ تا ۳۶ ماهگی خوبی داشته است. اگر هم عزت نفس پایین و ناسالمی دارد، فرض را بر این می‌گیرم که بیش از هرجا و هرزمان دیگر، در ۱۴ تا ۳۶ ماهگی حرمت نفس او آسیب دیده است.»

اصلاح ضعف سلامت عزت و حرمت نفس

برای رفع مشکلات عزت نفس در بزرگ‌سالی ابتدا باید به آن ۱۰ رکن اساسی حرمت نفس بنگریم. آن ۱۰ موضوع حرمت یا عزت نفس را تشکیل می‌دهد. باید با آن به درستی برخورد کرد. سپس بررسی کنیم که چه آسیب‌هایی دیده‌ایم و به آنها رسیدگی کنیم تا برطرف شوند.

نشانه‌هایی از عزت نفس ناسالم

من وقتی گرفتاری و بیماری داشته باشم و حرمت نفس یا عزت نفس پایینی داشته باشم، خود دوستی ندارم. خودم را خوب نمی‌دانم، اضطراب دارم و خجالت می‌کشم. دائماً در حال مقایسه خود با دیگران هستم، خودم را بد می‌دانم و رفتار دیگران را در ارتباط با خودم بد می‌دانم.

همچنین در کار دیگران دخالت می‌کنم و یا اجازه می‌دهم دیگران در کار من دخالت بکنند. برابری را قبول ندارم، خودم را بالاتر و برتر از دیگران می‌دانم یا خودم را کمتر و پایین‌تر از بقیه می‌دانم. تقدس انسانی را نمی‌پذیرم یا انسانی را به خاطر جنسیتش که زن است پایین‌تر می‌دانم. فردی را به خاطر اختلاف مذهب و عقیده‌اش سرکوب می‌کنم.

این موارد همگی نشان‌دهنده گرفتاری و بیماری من است. همگی نشانه فردی است که حرمت نفس یا عزت نفس ندارد. پس رفتار بد و نامناسب چنین فردی با خودش یا با دیگران ناشی از آن احساس بد است که در اثر ضعف سلامت عزت نفس ایجاد می‌شود.

درمان حرمت نفس آسیب‌دیده

مثل هر آسیب دیگری که وقتی متوجه می‌شویم باید به سراغش برویم و آن را درمان و برطرف کنیم، عزت نفس ناسالم را نیز باید درمان کنیم.

بنابراین هرگاه دچار مسئله و مشکل در هرکدام از اجزا و ارکان عزت نفس که مهم‌ترین آنها ۱۰ محتوای گفته‌شده است شدیم، باید روی آن کارکنیم تا برطرف شود.

پس وحشت من از مردم، یا اینکه عقاید خود را راحت بیان نمی‌کنم، یا سؤالی نمی‌پرسم، درگیر نمی‌شوم و بحث نمی‌کنم، هیچ‌گاه با هیچ‌چیز و هیچ‌کس مخالفت نمی‌کنم، همگی نشانه‌های آسیب‌دیدگی من و آسیب عزت نفس من است. پس با حرمت نفس و ارکان آن باید با دقت برخورد شود.

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

گفتگو در واتساپ
1
به کمک نیاز دارید؟
سلام 👋
چطور می‌تونم کمکتون کنم؟