خوشبختی و اصول و ارکان آن از دیدگاه دکتر هلاکویی
یکی از موضوعات اصلی و اساسی مربوط به انسان موضوع شناخت یا درک یا معرفت هست. ما در طول تاریخ، سه تا سیستم شناخت یا آگاهی و معرفت داشتیم که یکی سیستم مذهبی است. یکی سیستم فلسفی و دیگری سیستم علمی است. سخنی که در این مقاله خواهد بود بیشتر مایه علمی و کمی فلسفی خواهد داشت که طبق سخنرانی دکتر فرهنگ هلاکویی در رابطه با خوشبختی است. مطالب مذهبی، شخصی یا فرهنگی در این مقاله عنوان نخواهد شد.
به گفته دکتر فرهنگ هلاکویی مشخصه علم این است که قابل آزمودن است. قابل آزمایش و اندازهگیری است. قابلیت اثبات یا رد دارد.
سلامت روانی و خوشبختی
موضوع خوشبختی غالباً با دو مطلب دیگر آمیخته میشود. یکی با سلامت روانی و دیگری با موضوع موفقیت. وقتی درباره سلامت روانی صحبت میکنیم، به نظر میرسد که سلامت روانی با ویژگیهای خودش بسیار شبیه به خوشبختی است.
آدم خوشبخت معمولاً سالم است و آدم سالم هم معمولاً خوشبخت است. تعداد بسیار زیادی از نشانههای آدم سالم را میتوان در آدم خوشبخت هم دید. پس هر زمان که ما درباره خوشبختی صحبت میکنیم درباره سلامت روانی هم صحبت میکنیم.
موفقیت و خوشبختی
موفقیت موضوع دیگری است. اگر من به چیزی برسم یا اگر من چیزی را داشته باشم که با موضوع موفقیت در ارتباط است، زمانی نام این موفقیت است که اولاً این موضوع مهم باشد. باارزش باشد. مفید باشد. درست و خوب باشد. یعنی اگر موضوعی خوب، درست، مفید، باارزش و مهم نیست، موضوع موفقیت نیست.
دوم اینکه در مسیر رسیدن و به دست آوردن موفقیت، شادی و لذت و رضایت وجود داشته باشد. اما مهمتر از همه موضوع آرامش است. یعنی اگر من برای به دست آوردن چیزی حتی شادی و لذت و رضایت دارم اما آرامش ندارم، نمیتوانم آن موضوع را بهعنوان موفقیت بشناسم.
بهبیاندیگر اگر من برای رسیدن به چیزی یا داشتن چیزی، یافتن ثروت یا گرفتن یک مدرک، سلامت فیزیکی و روانی و خوشبختی خودم را هزینه کنم و آنها را به نوعی به کار بگیرم تا بتوانم به موفقیت برسم، نام آن موفقیت نیست. نام آن بردن است. یا همان پیروزی است.
برنده بودن و پیروزی، لزوماً موفقیت نیست.
شما آدم برندهای هستید. درست مانند افرادی که مسابقه فوتبال یا بسکتبال را میبرند. یا شما مثلاً در زمینه اختلافی در دادگاه پیروز میشوید. اما موفق نیستید. مفهوم موفقیت در چهارچوب سلامت روانی و خوشبختی است. پس در زمینه خوشبختی باید متوجه بود که اگر کسی را ثروتمند میبینید، معنایش این نیست که موفق است.
زمانی یک فرد ثروتمند موفق است که سلامت روانی و خوشبختی خودش را هزینه نکرده باشد و آنها را از دست نداده باشد. چند سال از عمرش را نداده باشد و خانوادهاش را از هم نپاشیده باشد. آدم بیمار و گرفتاری نباشد. زیرا اگر از آن طریق که باید میرفته نرفته باشد و اگر همه اینها را هزینه کرده و بعداً ثروتمند شده است، شما با یک آدم برنده روبرو هستید. با یک آدم پیروز روبرو هستید. ولی با آدم موفق روبرو نیستید.
موفقیت از ابتدای مسیر آغاز میشود.
بسیاری از اوقات گفتهاند که داشتن چیزی میتواند موفقیت باشد. ولی در حقیقت بودن، شدن و استفاده کردن از آن چیز هست که مفهوم موفقیت را و یا خوشبختی را به نوعی به ذهن نزدیک میکند. بههرحال برخلاف تصور، موفقیت با اولین قدم آغاز میشود نه با آخرین قدم.
میدانیم که درست مانند خوشبختی، موفقیت هم یک جاده و راه است. به همین جهت است که بسیاری از اوقات گفته شده است که موفقیت و خوشبختی یک راه و مسیر است. خیلی از اوقات مفهوم خوشبختی آن زمانی است که ما در قهوهخانهای در این راه به راحت و استراحت میپردازیم.
وقتی شنا بلد هستیم، عمق اقیانوس ما را نگران نمیکند.
دکتر هلاکویی در ادامه میگوید که آرزوی من این است که مانند کسی نباشم که وارد حوض آبی میشود که چون فقط نیم متر آب در آن حوض است و میتواند در آنجا قرار بگیرد، احساس آسودگی و راحتی کند و فکر کند که کاملاً موضوع را میداند. بلکه درست در مقابل ما یک اقیانوسی گذاشته شده است که نام یا موضوع این اقیانوس خوشبختی است. ولی خوشبختانه آنچه که اهمیت دارد این است که عمق این آب مهم نیست، البته فقط آن زمانی که شما شنا بلد باشید.
بسیاری از ما به دلیل اضطراب و نگرانی که داریم همین قدر که آب به دو متر و سه متر رسید، احساس ناراحتی میکنیم. آن زمانی ۲ متر، ۱۰ متر و یا ۲۰ متر اهمیت دارد که ما شنا بلد نیستیم. اگر شنا بلد باشید، اهمیتی ندارد که شما در یک اقیانوس شنا میکنید که هزار متر زیر پای شما آب است یا در جایی که فقط یک یا دو متر آب است.
به همین دلیل است که اصولاً یک شجاعتی و یک مهارتی در زندگی ضرورت دارد برای اینکه انسان توان آن را پیدا کند که در اقیانوسی که گاهی اوقات میتواند برای دیگران خطرناک و بد باشد، به راحتی شنا و یا زندگی کند.
ارتباط خوشبختی با حس، احساس و هیجان
به نظر میرسد که وقتی با افراد با فرصت و حوصله و دقتی صحبت میشود و درباره حالات خوب انسانی با آنها صحبت میشود، معمولاً به این نقطه میرسیم که چیزی به اسم خوشبختی متفاوت از بقیه حالات، حواس و احساسات انسانی وجود دارد.
بهبیاندیگر وقتی من و شما درباره خوشبختی صحبت میکنیم، درباره یک حس، احساس و هیجانی صحبت میکنیم. یا درباره یک حالی صحبت میکنیم که آن را از درون به راحتی میتوانیم لمس کنیم و متوجه آن شویم.
بنابراین متخصصین خیلی زود متوجه شدند که آدمها به این نتیجه میرسند که احساس خوشبختی را دارند یا ندارند و یا کم و زیاد میشود. زیرا خوشبختی یک موضوع حسی، احساسی، هیجانی و به گونهای داخلی و درونی است که کاملاً پیامش را مشخص و معین به من و شما میدهد.
پس موضوع خوشبختی یک پدیده خارجی و بیرونی نیست. بلکه یک حال و یا احساس درونی است. خوشبختی با شادی متفاوت است. با لذت متفاوت است. با رضایت متفاوت است. با امنیت و آرامش هم متفاوت است. خوشبختی با خشنودی و خرسندی متفاوت است. وقتی متخصصین در این زمینه مطالعه کمی دقیقتر و عمیقتری کردند، متوجه شدند که یک حالی در انسان است که با بقیه این حالات متفاوت است. گرچه باهم بسیار مرتبط هستند.
چهار حال متفاوت انسان
متخصصین متوجه شدند که آدمها ۴ تا حال را دارند. یا انسانها به چهار گونه میتوانند خودشان را معرفی کنند. ۱- من آدم خوشبختی هستم. ۲- من آدم بدبخت، شوربخت یا نگونبختی هستم. ۳- من حالت بیتفاوت دارم. ۴- من اصلاً نظری، حرفی و یا سخنی دراینباره ندارم.
بهبیاندیگر، مردم در موارد مختلف، احساس خوشبختی، بدبختی، بیتفاوتی و بالاخره حالت بیخبری و ناآگاهی را دارند. معمولاً میشود درباره مربع خوشبختی صحبت کرد. مربعی که چهارتا «ع» در آن هست. یعنی علم، عقل، عشق و عمل هست. یعنی آن زمانی که علم و عقل و عشق و عمل کنار هم قرار بگیرند، مجموعهای را فراهم میکنند که ما میتوانیم درباره آن بهعنوان موضوع خوشبختی صحبت کنیم.
وقتی صحبت از خوشبختی به میان میآید، خیلی از افراد آن را با لذت بردن، خشنودی، حظ بردن و کیف کردن و خرسندی یکی یا نزدیک به هم میبینند. به گفته دکتر فرهنگ هلاکویی، تمامی این موارد میتوانند با یکدیگر مرتبط باشند. اما تفاوتهایی اساسی بین آنها وجود دارد که در مقاله بعد به این تفاوتها اشاره خواهیم کرد.
پاسخها