موفقیت و برخی از مهمترین ابزار دستیابی به آن
همه انسانها در زندگی خود به دنبال موفقیت درزمینههای مختلف هستند. موفقیت تحصیلی، مالی، شغلی و انواعی دیگر از موفقیتها وجود دارند که افراد مختلف، بسته به شرایط خود به دنبال آنها هستند.
موفقیت در هر زمینهای که باشد، اصول اولیه و مشخصی دارد که بهعنوان ابزار موفقیت از آنها یاد میشود.
گزارشنویسی، اولین ابزار موفقیت
قطعاً بخشی از موفقیت به شیوه استفاده شما از زمان بستگی دارد. ابزار سادهای وجود دارد که یکی از مهمترین ابزارهایی است که برای مدیریت زمان از آن میتوانید استفاده کنید و خیلی خوب جواب میدهد. مدیریت زمان هم از موارد لازم و ضروری در جهت موفقیت است.
این ابزار، گزارشنویسی است. هرروز یا هر شب باید گزارش کار خودتان را آماده کنید. آن را برای خودتان تهیه کنید. نیازی نیست به کسی نشان دهید. کارهای مهمی را که در برنامه خود دارید و اول وقت نوشتهاید، در آخر شب گزارش دهید. این کار را خیلی سختگیرانه انجام دهید.
تعداد ساعتهای مفید و نحوه گذراندن آنها را حتماً یادداشت کنید. بر اساس اصل پارتو ۸۰ درصد نتایج درواقع به دلیل انجام ۲۰ درصد از کارهاست. پس نیاز به لیست بلند بالایی برای امور روزانه خود ندارید. مهمترین کار روز را در اولین فرصت انجام دهید. اصلی که برایان تریسی به نام اصل قورباغهای از آن نام برده است.
شما نمیتوانید خودتان را گول بزنید و باید با خودتان صادق باشید. پس گزارش غیرواقعی برای خود ننویسید. در زمان نوشتن متوجه میشوید که در واقعیت خیلی کمتر ازآنچه فکر میکردید، فعالیت مفید داشتهاید. با نوشتن فعالیتهای روزانه و گزارشگیری، میتوان به مقدار بسیاری در زمان صرفهجویی کرد. زمانی که همهچیز را مینویسید، کاملاً متوجه میشوید که چگونه ثانیهها و دقیقهها از کنترل شما خارج میشوند.
پس بدین ترتیب از زمان خود میتوانید استفاده بهینهتری داشته باشید و روزبهروز به موفقیت خود نزدیکتر شوید.
شیوه گزارشنویسی
شما میتوانید این کار را روی کاغذ انجام دهید و یا از برنامه اکسل استفاده کنید. هرکدام فوایدی دارند. خوبی روش کاغذی این است که نیازی به کامپیوتر ندارد و سریعتر انجام میشود. ولی با کمک کامپیوتر و برنامه اکسل، میتوان گزارشهای مفصلتری تهیه کرد و نمودار تمام روزها و ماههای سال را به شکل دادههای آماری در اختیار داشت.
برخی افراد با موبایل راحتتر هستند و نوشتههای خود را در آن مینویسند. مهم این است که همه عملکرد خود را در بازه زمانی لحظهای که بیدار میشوید تا لحظهای که به خواب میروید، بنویسید. خواندن کتاب «اثر مرکب»، نوشته دارن هاردی، در بهبود روشهای گزارشنویسی به شما کمک زیادی خواهد کرد.
مکتوب بودن و برنامهریزی
وقتی همهچیز و همه کار خود را روی کاغذ بنویسید و مکتوب کنید، نهتنها به زمان شما اضافه میشود، بلکه به نظم و کارایی شما و درنتیجه موفقیت شما هم کمک بسیاری میشود. در تمامی کتابهای مدیریت زمان توصیهشده است که روز خود را قبل از شروع، برنامهریزی کنید.
با این کار، در طول یک هفته چندین ساعت در زمان صرفهجویی خواهید کرد. هیچیک از ما کمبود وقت نداریم، بلکه از آن بهدرستی استفاده نمیکنیم. به عبارتی، زمان یکی از معدود چیزهایی است که کاملاً عادلانه بین همه تقسیمشده است.
موفقیت فردی شما بسیار مهم است. در گزارشنویسی کوتاهی نکنید. جیم ران که مربی افراد مشهوری مانند آنتونی رابینز و جک کنفیلد بوده است، درجایی میگوید: «درهرصورت یا شما روزتان را اداره میکنید و یا روز، شما را اداره میکند.»
بیشتر ما پیشرفت و موفقیت خود را درگذر زمان و با توجه به سالهایی که گذراندهایم میسنجیم. پس روش منظمی برای سنجش پیشرفت و موفقیت خود نداریم. برای ساخت موفقیت بهتر است از ابزار مناسب استفاده کنیم. در هر زمینهای که قصد موفقیت دارید، باید معیاری هم برای سنجش داشته باشید.
مثلاً اگر هدف موفقیت مالی است، نهتنها باید مقدار دقیق و نهایی آن هدف نهایی مشخص باشد، بلکه باید رقمهای درآمد و هزینه روزانه هم اندازهگیری شود تا بدانیم در جهت رسیدن به موفقیت حرکت میکنیم یا خیر.
ناخدای کشتی باید مرتباً جهت حرکت را بررسی کند تا مطمئن شود هرلحظه به مقصد نزدیکتر میشود، نه دورتر. خلبان نیز موظف است پیدرپی با برج مراقبت در تماس باشد تا هرلحظه مطمئن شود در مسیر صحیح پرواز میکند. گزارشنویسی روزانه و تطابق آن با اهدافتان سیستم مناسبی برای سنجش میزان پیشرفت شما است. یعنی شما باید روزانه بررسی کنید که به اهدافتان نزدیکتر شدهاید یا دورتر.
استفاده از دفترچه دستاوردها، کمکی بزرگ به موفقیت
ابزار دیگری که برای موفقیت بسیار کارآمد است، دفترچهای برای ثبت دستاوردهای روزانه است. حتی اگر در وضعیتی هستید که هیچ دستاوردی برای ثبت کردن ندارید، یک دفترچه کوچک تهیه کنید و روی آن بنویسید دفترچه دستاوردهای من.
زمانی که ذهن خود را برای ثبت کردن انواعی از موفقیت آماده کنید، اتفاقات مثبت بسیاری در اطرافتان رخ میدهد. این کار باعث میشود در طول روز از خودتان انتظار مفید بودن داشته باشید. چون میدانید در پایان روز باید چیزی برای ثبت کردن وجود داشته باشد. ثبت دستاوردها زمان زیادی از وقت شما را نمیگیرد. ولی بعد از یک ماه از نتایج آن حیرت خواهید کرد.
پرسشگری صحیح و آگاهانه
گفتوگوهای درونی ما شامل پرسشهای بسیاری است. ما با کلمات میاندیشیم و در بیشتر مواقع این کلمات به شکل پرسش در ذهنمان شکل میگیرند. سعی کنید با دقت به تفکرات خود گوش دهید. آنگاه متوجه خواهید شد که پرسشهای بسیاری را در زمان بسیار کوتاهی از خودتان میپرسید.
فلسفه علم، پرسشگری است. درزمینهٔ موفقیت هم این موضوع صادق است و باید به آن بسیار اهمیت داد. شاید ندانید اما گاهی درباره مسائل اساسی و مهم، پرسشهای قدرتمند و جدی از خود نمیپرسیم. چون فکر میکنیم پاسخ را میدانیم. خیلی چیزها را به همین دلیل بررسی نمیکنیم. اتفاقات زندگی باعث ایجاد احساسات کنونی ما نمیشوند. تفسیر این اتفاقها است که احساسات ما را تعیین میکند.
برای داشتن هر تفسیر از هر اتفاقی، مجبور به طرح پرسشهای زیادی هستیم. البته این کار بهطور ناخودآگاه و گاهی آنقدر سریع پیش میرود که نمیتوانیم فرایند سؤال پرسیدن را متوجه شویم و یادگیری هم با پرسش شروع میشود. همه موفقیت و پیشرفتهای بشری براثر طرح پرسشهای تازه بوده است.
حال سؤال اینجاست که چه پرسشهایی باید از خود بپرسیم؟ بهتر است هرروز از خود بپرسیم بابت چه چیزهایی میتوانیم شکرگزار باشیم؟ به این دقت کنید که سؤالاتی که از خود میپرسید شما را قویتر میکنند یا ضعیفتر؟ بهجای اینکه پرسشهایتان را با چرا آغاز کنید آنها را با چگونه شروع کنید. بهترین کار این است که پرسشها را آگاهانه و مداوم بپرسیم تا بتوانیم پاسخهای روشنی به آنها بدهیم. باکمی سعی و تلاش و تغییر دادن پرسشها خودتان خواهید دید که گاهی تنها چیزی که برای پیشرفت و موفقیت خود لازم داریم یک سؤال خوب است.
نمونههایی از پرسشهای خوب که به موفقیت ما منجر میشوند.
امروز چند قدم هرچند کوچک میتوانم برای رسیدن به رؤیاهایم بردارم؟ چگونه میتوانم از امروزم بهتر استفاده کنم؟ امروز چگونه میتوانم کمی شادتر از دیروز باشم؟
یادمان باشد که تصمیمات سرنوشتساز و مهم، به دنبال پرسشهای سرنوشتساز گرفته میشوند. هرزمان تصمیمی میگیریم، قبل از آن از خود سؤالی پرسیدهایم. کافی است کمی دراینباره کنجکاو باشیم و بهطور خودآگاهانه توجه کنیم که قبل از هر تصمیم چه سؤالی میپرسیم. این کار میتواند به اخذ تصمیمات بهتر و موفقیت بیشتر در زندگی ما بیانجامد.
متأسفانه اکثر ما پرسشهای بسیار منفی از خود میپرسیم و توقع داریم که از وضعیت فعلی خود به وضعیتی عالی برسیم. بسیاری از اوقات افراد از خود میپرسند که چرا من؟ چرا این مشکلات برای من رخ میدهد؟ چرا باید اوضاع من اینگونه باشد؟
پرسشها درست یا غلط هستند. مهم است که برای طرح پرسش هم از خود بپرسیم که پاسخ این پرسش چقدر اهمیت دارد؟ من را به کجا خواهد برد؟ آیا با طرح این پرسش احساس خوبی خواهم داشت؟
ما با پرسشهای غلط دلسرد میشویم و خیلی سریع بدون آنکه علتش را بدانیم، احساس بیحوصلگی میکنیم. اشتیاق برای انجام کارهای خود نداریم و همهچیز بدتر ازآنچه واقعاً هست به نظر میرسد. پس دقت کنید که فرمان ماشین پرسشگریتان در اختیار افکار مثبت و سازنده است یا در دست افکار منفی و مخرب؟
انگیزه، سوختی در جهت دستیابی به اهداف
سوخت لازم برای رسیدن به موفقیت، انگیزه است. گاهی انگیزه با هدف اشتباه گرفته میشود. انگیزه همان شور و هیجانی است که برای رسیدن به هدف داریم. همان اشتیاق است. انگیزه این نیست که صرفاً دوست داشته باشید به چیزی برسید. عدهای بهاشتباه فکر میکنند که انگیزه داشتن یعنی تمایل داشتن.
یکی از راههای جالب افزودن انگیزه، پیوند زدن هدف به چیزی بسیار بزرگتر و متعالیتر است. مثلاً اگر هدف این باشد که کتابی در حوزه موفقیت بنویسیم و آن را چاپ کنیم، ممکن است اغلب اوقات انگیزه ادامه دادن آن را نداشته باشیم. اما اگر هدف ما این باشد که بهترین و معتبرترین فرد در حوزه موفقیت شویم، آنوقت کتاب نوشتن برایمان آسان میشود. باانگیزه میشویم. شور و شوق به وجود میآید و کمک میکند کارها را با خلاقیت بیشتر انجام دهیم. چون دوست داریم مرجع بزرگی برای موفقیت باشیم.
انضباط شخصی
از دیدگاه برایان تریسی انضباط شخصی یعنی انجام کاری که باید انجام بدهید، درزمانی که باید انجام بدهید. چه بخواهید و چه نخواهید. بزرگترین دشمنان موفقیت، دو اصل «حداقل مقاومت» و «سرعت و سادگی» هستند. اصل حداقل مقاومت همان چیزی است که مردم را وادار میکند تقریباً در هر موقعیتی سادهترین راه را پیش بگیرند. اکثر مردم کاری را انجام میدهند که سریع و ساده باشد. کاری که با انجام دادنش به آنها خوش بگذرد و راحت باشد. نه کاری که برای رسیدن به موفقیت ضروری است.
تنها چیزی که میتواند جایگزین انگیزه شود، همین انضباط شخصی است. برای خوب و مصمم کار کردن باید انگیزه داشته باشید. اما اگر رسالت خود را بدانید و در جهت هدف خود پیش بروید، حتی بدون انگیزه هم وظایف خود را انجام میدهید. وقتی میدانید کاری درست است و باید آن را انجام دهید، حتی اگر برایتان سخت باشد هم آن را شروع میکنید و تا پایان ادامه میدهید.
داشتن نظم با انضباط شخصی متفاوت است. برخی افراد بسیار منظم، تمیز و آن تایم هستند، اما نمیتوان گفت انضباط شخصی دارند. سادهترین راه تشخیص اینکه انضباط شخصی دارید یا خیر، این است که ببینید آیا مهمترین کار امروزتان را در ابتداییترین ساعات روز انجام دادهاید؟ و تا آن کار را انجام ندادهاید سراغ کار بعدی نرفتهاید؟
طبیعت ما با لذت طلبی و دوری از رنج آفریدهشده است و برای همه ما سخت است که به مشکلترین کار خود بپردازیم. با اصل پارتو یا قانون ۲۰/۸۰ میتوان مهمترین کار را یافت و ابتدای روز آن را انجام داد.
پاسخها