هدف گذاری بر اساس 5 نوع از هدفهای اصلی زندگی
در مسیر هدف گذاری به شکل صحیح، چگونه هدف اصلی و علاقه واقعی خودمان را باید شناسایی کنیم؟ درواقع چگونه رسالت خود را پیدا کنیم؟ چگونه بفهمیم که برای چه چیزی به این دنیا آمدهایم؟ هدف اصلی و قطعی ما چیست؟ علاقه واقعی ما و رسالت زندگی ما چیست؟ ۵ نوع هدف را میتوان تعریف کرد.
هدف مالی، سلامتی و ارتباطی در مسیر هدف گذاری
هدفهای مالی و دارایی که مثلاً ماشین، خانه، ملک یا هر چیز دیگری را از قبیل درآمد خیلی خوب میخواهیم.
هدف سلامتی که میخواهیم جسم سالم و تناسباندام داشته باشیم.
هدف ارتباطی یا ارتباطات که میخواهیم رابطه خوبی با همسرمان، همکارانمان، دوستانمان، خانواده و اطرافیانمان داشته باشیم. پس اگر شما در ارتباطات خود مشکل دارید، باید یک هدفگذاری صحیح انجام دهید و هدف ارتباطی مناسبی را برای خود در نظر بگیرید.
هدف گذاری در جهت رشد فکری و معنوی
هدف رشد فکری و معنوی ما بسیار مهم است که بتوانیم روی خودمان سرمایهگذاری کنیم. مطالعاتی داشته باشیم و محتوایی را بیاموزیم. ویدئوهای آموزشی را تماشا کنیم که ازنظر فکری و ازنظر معنوی رشد کنیم.
از جنبه معنوی خیلی خوب است که مثلاً بتوانیم ویدئوهایی را پیدا کنیم که این انرژی و این باور را به ما بدهد که ما بتوانیم به دیگران خدمت کنیم. به آنها لطف کنیم. مثلاً دست کسی را بگیریم و او را از خیابان رد کنیم. چون بدین ترتیب حال ما خوب میشود. پس اینیکی از اهداف مهم ما در مسیر هدف گذاری است. ما میتوانیم هدفگذاری کنیم که مثلاً هرروز ۲۰ دقیقه مطالعه کنیم و این باعث رشد فکری و معنوی ما میشود.
هدف گذاری شغلی
هدف کسبوکاری که شما باید بتوانید علاقه شغلی خودتان را شناسایی کنید و وارد یک کسبوکاری شوید که از آن لذت ببرید. تقریباً نصف اوقات بیداری ما در محیط کار میگذرد. تحت شرایطی است که ما داریم کار خود را انجام میدهیم. پس اگر ما بتوانیم شغل یا کسبوکار موردعلاقه خودمان را شناسایی بکنیم، قطعاً زندگی خیلی مفیدتری خواهیم داشت. قطعاً لذت خیلی بیشتری از زندگی خود میبریم.
ما گفتیم که هدف کسبوکاری تقریباً نیمی از اوقات بیداری ما را میگیرد. ما معمولاً در حدود ۸ ساعت در طول شبانهروز خواب هستیم. ۸ ساعت دیگر را سرکار هستیم. ۸ ساعت دیگر را نیز در خانه در کنار خانواده و یا در حال تفریح هستیم. صرفنظر از ۸ ساعتی که خواب هستیم، اگر در آن ۸ ساعت که در محل کارمان هستیم حالمان خوب باشد، زندگی ما عالی خواهد بود.
پس هدف اصلی و قطعی و رسالت زندگی هرکس درواقع میتواند بهنوعی به هدف گذاری شغلی و کسبوکاری مرتبط شود. البته که مطمئناً اهداف دیگری پشت سر کسب پول و درآمد وجود دارد. اما اکثریت مردم در زندگی خود بهنوعی کسب پول زیاد را یکی از اهداف مهم خود قرار میدهند.
کشف شغل موردعلاقه و روشهای آن
حال بررسی میکنیم که چگونه علاقه شغلی خود را شناسایی کنیم. برای کشف علاقه و رسالت شغلی اولین روش که تصویر واضح نامیده میشود، این است که پیش از هدف گذاری شغلی، ابتدا یک تصویر واضح از شغل ایده آل خود در مخیله خود ایجاد کنید. ابتدا باید بدانید که چه میخواهید.
فکر کنید که محیط کار ایده آلتان، همکاران و اطرافیانتان و درآمدتان چگونه است. آیا قابلیت ارتقا دارد؟ پس کاملاً دقیق ویژگیهای شغل موردعلاقه خود را ازجمله ازنظر زمانی و مکانی تجسم کنید و بعد بنویسید. وقتی دارید آن ویژگیها را مینویسید، ابتدا شغل خاصی را در نظر نداشته باشید.
شاید هنگام نوشتن ویژگیهای شغل موردعلاقهتان، در درونتان پوزخند بزنید و باور نداشته باشید که میتوانید چنین شغلی داشته باشید. اما بدانید که این کار یکی از قدمهای اولیه در جهت دستیابی شما به شغل موردنظرتان است.
استفاده از روش سؤال در هدف گذاری شغلی
دومین روش برای هدف گذاری شغلی صحیح این است که شما از روش سؤال استفاده کنید. یعنی اینکه فکر کنید. فکر کردن یعنی شما سؤال بپرسید و برای یافتن پاسخ آن سؤال بازهم فکر کنید.
مثلاً سؤال بپرسید که شغل موردعلاقه من چیست؟ چهکاری هست که وقتی انجامش میدهم از انجام آن کار لذت میبرم؟ چهکاری هست که وقتی دارم انجام میدهم متوجه گذر زمان نمیشوم؟ چهکاری هست که وقتی دارم انجامش میدهم، گرسنه و تشنه نمیشوم و احساس خستگی نمیکنم؟ چهکاری هست که حتی جمعهها و دیگر روزهای تعطیل هم حاضرم که سراغش بروم و آن را انجام دهم؟
بسیاری از ما بهاشتباه فکر میکنیم که افراد ثروتمندی که جمعهها هم سرکار میروند، آدمهای پولدوست و پولپرستی هستند. درحالیکه اینگونه نیست و آنها دارند از کارشان لذت میبرند. بهگونهای شغل موردعلاقهشان برایشان نوعی تفریح هم هست.
پس فوراً با دیدن افراد ثروتمندی که جمعهها هم سرکار میروند، قضاوت نکنید که افرادی پولپرست هستند. آنها را تشویق کنید که توانستهاند کسبوکار موردعلاقه خود را پیدا کنند. پس میتوانید از این دیدگاه نیز به این مسئله نگاه کنید.
روشهای سؤال پرسیدن
سؤال بپرسید و برای یافتن پاسخ این سؤالها میتوانید از دو روش استفاده کنید. یکی استفاده از قلم و کاغذ است که بنویسید چهکاری هست که من از انجامش لذت میبرم و تیتروار همه را بنویسید. چهکاری هست که در حین انجامش متوجه گذر زمان نمیشوم و همه را بنویسید.
روش دیگر این است که آن سؤالها را بارها و بارها تکرار کنید. مثلاً جلوی آینه بایستید و بگویید که چهکاری هست که وقتی انجامش میدهم خیلی لذت میبرم؟ چهکاری هست که اصلاً برای انجام آن کار ساختهشدهام و به دنیا آمدهام؟
گاهی در این مواقع ضمیر ناخودآگاه کمک بسیار بزرگی به شما خواهد کرد. پس هر زمان که در شرایطش هستید، جلوی آینه بایستید و با نگاه کردن به تصویر خود مدام آن سؤالات را از خود بپرسید. این کار به هدف گذاری صحیح شغلی شما کمک میکند.
استفاده از روش غبطه
سومین روش برای کشف کسبوکار موردعلاقهتان و هدف گذاری شغلی روشی تحت عنوان غبطه است. گاهی با دیدن فردی خاص که در کسبوکارش بینهایت موفق است، شدیداً به او غبطه میخوریم. این غبطه هرچند بهخودیخود شاید زیاد خوب نباشد، اما محرکی میشود که ما هم کسبوکار موفقیتآمیز خود را یا در آن زمینه یا زمینههای دیگر آغاز کنیم.
این غبطه خوردن میتواند بر مبنای احساساتی و جو گیر شدن و یا برخاسته از علاقه واقعی و درونی ما باشد. اگر صرفاً از جو گیر و احساساتی شدن باشد، چند روز اول مشغول آن کار میشویم و سپس آن را فراموش و یا رها میکنیم. اما اگر پس از غبطه خوردن، ماهها یا گاهی سالها ذهنتان درگیر شود و تا سراغ انجام آن کار نروید آرام نگیرید و ذهنتان مدام درگیر باشد، نشانه علاقه واقعی و درونی شدید شما نسبت به آن کار است.
رجوع به خاطرات
چهارمین روش برای هدف گذاری شغلی صحیح این است که به خاطرات خودتان رجوع کنید. به یادآورید که در زمان کودکی بیشتر به چه موضوعاتی علاقهمند بودید؟ چه بازیهایی را انجام میدادید؟ چهکاری را خیلی دوست داشتید؟
البته روش خاطرات بیشتر آن لحظهای به درد میخورد که شما یک کسبوکار را شناسایی میکنید و حالا میخواهید به دنبال آن بروید. وقتی در این لحظه به خاطرات خود رجوع کنید میبینید که سرنخهایی وجود دارد که نشان دهد علاقهای که شناسایی کردهاید علاقه واقعی شماست.
یادتان باشد که اگر خواستید از روش سؤال استفاده کنید، علاوه بر آن سؤالاتی که از خودتان جلوی آینه میپرسید، باید تعدادی سؤال را نیز از دیگران بپرسید. مثلاً از دوستتان بپرسید که به نظرت من برای چهکاری ساختهشدهام؟ چه مشکلاتی که داشته باشی به سراغ من میآیی؟ کدام توانایی من در زندگی تو هم مفید بوده است و توانستهام به تو کمک کنم؟
گاهی دیگران بیشتر و بهتر از خودمان میتوانند تشخیص دهند که ما برای چهکاری ساختهشدهایم. درنتیجه بهتر و راحتتر میتوانیم به هدف گذاری شغلی خود بپردازیم.
پاسخها