برنامهریزی و اهمیت آن در زندگی از زبان آیدین نامدار

آیدین نامدار درباره اهمیت برنامهریزی میگوید که زندگی بر اساس یک برنامه از پیش تعیینشده راندمان شما را افزایش میدهد. نتایج شما را بهتر میکند و باعث میشود که از زیستن لذت بیشتری را تجربه کنید.
شاید با خودتان بگویید که اینهمه آدم در دنیا دارند میدوند و هیچ برنامهریزی ندارند، ولی دارند نتایج خوبی کسب میکنند.
بله، درست است. اما اغلب این افراد دارند تحت تنش و استرس بسیار بالایی زندگی میکنند که ازجمله عوارض نداشتن زندگی با برنامه است.
زندگی همراه با برنامهریزی
برنامهریزی و زندگی مبتنی بر برنامه یک نوع سبک زندگی هست که ارزش وقت گذاشتن و سرمایهگذاری کردن را دارد. آیدین نامدار میگوید که در زندگیاش اهل برنامه هست. سالهاست که یاد گرفته است بر اساس یک برنامه از پیش تعیینشده زندگی بکند. در این زمینه هم فوقالعاده نتایج مثبتی کسب کرده است.
وی میگوید که بهعنوان یک مشاور، با مدیران مختلف در تماس و ارتباط است و معلوم است برای اینکه بهترین کیفیت این ارتباط را داشته باشد، لازم است برنامهریزی بکند و تاریخ و ساعت اعلام کند. همین هم باعث شده است که در یک قالب زمانبندیشده زندگی بکند.
طرز فکر اشتباه راجع به برنامهریزی
نکته بسیار مهم این است که وقتی صحبت از برنامهریزی میکنیم، خیلیها بهاشتباه فکر میکنند که مانند دوران مدرسه قرار هست ما ساعتهایمان را بلوکبندی بکنیم. بهگونهای که مو لای درزش نرود. دقیق سر یک ساعت کاری را شروع کنیم و دقیق سر ساعتی آن کار را تمام کنیم. کارها را همینجور پشت سر هم بچینیم. همانگونه که در مدرسه یک برنامه هفتگی داشتیم که برنامه زنگهای درسی ما را نوشته بودند و همینگونه جلو برویم.
همین حس و فکر باعث میشود که ذرهای احساس محدودیت بکنیم. احساس محدودیت آدم را اذیت میکند. حقیقت ازاینقرار است که برنامهریزی برای این است که ما را جلو بیندازد. ما را به سمت نتایج خوب هدایت کند نه اینکه محدود کند و حالمان را بد کند.
مطمئناً خیلی از آدمهایی که برنامهریزی ندارند، یا سراغش نرفتهاند و یا به سراغش رفتهاند و بعد از مدت کوتاهی آن را کنار گذاشتند، به این خاطر بوده است که احساس محدودیت کردند.
برنامهریزی به معنای محدود کردن خودمان نیست. بلکه به این معناست که ما زمان را قبل از اینکه بیاید و به ما برسد برایش تعیین تکلیف کرده باشیم و در آن زمان هم کارمان را انجام دهیم. زندگی با برنامه دو پیشنیاز اساسی دارد. پیشنیاز اول هدفمندی است و پیشنیاز دوم مهارت اولویتبندی است.
هدفمند بودن در زندگی
انسانی که هدف ندارد برای چه برنامه میخواهد؟ گذراندن بیهدف زندگی اصلاً نیازی به برنامه ندارد. اینکه ما یک سری کارهای جستهگریخته انجام دهیم و اتصال این کارها به یکدیگر ما را به هیچ جا نرساند، اصلاً برنامه نمیخواهد. از طرفی آدم بیهدف در اثر برنامهریزی لذتش از زندگی هم کم میشود.
برعکس اگر آدم هدفمندی هستید و میدانید که در پایان یک بخش از زندگیتان قرار هست به چه دستاوردهایی برسید، چارهای جز برنامهریزی ندارید. شما باید از زمان درست استفاده کنید و برنامهریزی هنر استفاده درست از زمان است.
مهارت اولویتبندی کارها
اما هنر و یا مهارت اولویتبندی. ما در طول یک روز محدودیت زمان و توان داریم. همین باعث میشود که در هرروز فقط به تعداد محدودی از کارها بتوانیم برسیم.
اگر کارهایی که ما در طول روز آنها را انجام میدهیم در مسیر اهدافمان نباشد مانند این است که روزها سپری میشوند و ما برای رسیدن به اهدافمان هیچ کاری نمیکنیم. چهکارهایی میآیند و مانع از رسیدن ما به اهدافمان میشوند؟ وسوسهها، ایدهها، پیشنهادهای جدید، و کارهایی که ناگهانی به ذهنمان میرسند.
در اینجا باید بانظمی تمام، هنر اولویتبندی خود را به خرج بدهیم و از بین کارهایی که در ذهنمان هست که آنها را اجرا بکنیم و انجام دهیم، اولویت بالا را به کارهایی بدهیم که ما را به سمت اهدافمان میبرند. خبر بد هم این است که ممکن است شما کارها با اولویت پایین را انجام دهید و در پایان روز هم حس انجام دادن کارها و مفید بودن به شما دست دهد، همراه باکمی خستگی جسمی. درحالیکه روی تردمیل دویدهاید و در جا زدهاید و به سمت هدفتان حرکت نکردهاید. پس هدفمندی و هنر اولویتبندی، پیشنیاز اساسی برای برنامهریزی است.
برنامهریزی برای بازههای زمانی متفاوت
برای هر بازه زمانی میتوانیم برنامهریزی بکنیم. برنامهریزی سالانه، ۶ ماهه، فصلی، ماهانه و همینطور میتوان پایینتر آمد. حقیقت ازاینقرار است که هر چه بازه زمانی کوتاهتری را برداریم که به زمان حال نزدیکتر هست، به همان نسبت کیفیت برنامهریزی ما بالاتر هست و به همان نسبت جزئیات برنامههای ما بیشتر هست.
درست است که ما میتوانیم از الآن برای سال آینده برنامهریزی کنیم اما برنامهریزی که از الآن برای هفته آینده یا ماه آینده میکنیم کیفیتش با برنامهریزی برای سال آینده فرق میکند. اما هرچه از الآن به بازههای زمانی دورتری فکر میکنیم کیفیت برنامهریزی ما میشود کلیگویی.
هرچه از الآن به بازه زمانی نزدیکتری فکر میکنیم برنامهریزی ما دقیقتر میشود. ما به هر دو احتیاج داریم. یعنی ما هم باید از الآن بدانیم که سال بعد چهکاری قرار است بکنیم و هم از الآن باید بدانیم که فردا، هفته آینده و آخر ماه چهکار قرار است بکنیم. اتصال هوشمندانه اینهاست که نتایج را پشت سر هم ردیف میکنند و ما در زندگیمان رشد میکنیم.
روشی مناسب برای برنامهریزی
حال قرار است قدمبهقدم یک برنامهریزی را انجام دهیم. بازه زمانی یکماهه را انتخاب میکنیم. اولین کاری که باید انجام دهید این است که هدفتان را در این بازه یک ماه بنویسید. این هدف نمیتواند بهصورت مندرآوردی الآن به ذهنتان برسد. اصولاً شما باید یک هدف ۵ ساله برای زندگیتان داشته باشید. یک هدف یکساله داشته باشید و همینجور هدفهایی با زمانهای کوتاهتر داشته باشید.
هدف ماهانه خود را از آن بردارید. حتماً یکسری پروژهها هستند که شما میخواهید آنها را در این یک ماه تمام بکنید. پایاننامه خود را به کجا میخواهید برسانید؟ چند تا مقاله میخواهید بنویسید؟ چند تا مشتری جدید میخواهید پیدا کنید؟ چند تا سفر کاری میخواهید بروید؟ پس در ابتدا اهداف یکماهه خود را روی کاغذ مینویسید.
عددگذاری برای اهداف
شما باید این اهداف را تبدیل به عدد بکنید. تا عدد روی هدفمان ننشیند ما نمیتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. ما نمیتوانیم کیفیت رسیدنمان به اهداف را تعیین کنیم.
مثلاً نباید بگوییم تا آخر ماه قرار است چند تا مقاله بنویسم. باید بگوییم تا آخر ماه قرار است چهارتا مقاله، هفتهای دو مقاله بنویسم. یک ماه ما تشکیلشده از ۴ هفته. ما یکسری اهداف برای یک ماه خود داریم و جلوی هر هدف هم یک سری اعداد نوشتهایم. پس الآن ۴ هفته ارزشمند پیش رو داریم. باید این اعداد را به هفتهها تقسیم کنیم.
این به شما نشان میدهد که قرار است در هفته از این یک ماه چهکارهایی را انجام دهید ولی فعلاً خبری از روزها نیست. الآن وقتش رسیده که به برنامه روتین هفتگی خود سری بزنید. مثلاً ببینید که در طول هفته چه برنامههایی از قبیل برنامه خانوادگی و شغلی دارید. شاید شما یک برنامه ورزشی یا آموزشی هفتگی داشته باشید. اینها بخشهایی از تقویم هفتگی شما را به خود اختصاص میدهند که نمیتوانید به آنها دست بزنید.
برنامهریزی برای هر روز از هفته
الآن شما با در نظر گرفتن آنها، برنامهای را که برای یک هفته خود تعیین کردهاید، بیایید به روزها اختصاص دهید. یعنی روز شنبه یکسری از آن کارها، روز یکشنبه یک سری دیگر از آن کارها و همینطور جلو بروید. الآن وقتش است که با توجه به انرژی که در هر ساعت از روز دارید، کارهایی را که برای آن روز اختصاص دادهاید، در ساعتهای مناسبش یادداشت کنید. شما به همین راحتی صاحب یک برنامه روزانه هستید.
انجام دقیق و صحیح برنامهریزی روزانه، شما را به برنامه هفتگیتان میرساند. انجام صحیح و دقیق برنامه هفتگیتان نیز شما را به برنامه ماهانهتان میرساند. اما اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد و آنهم اجرا کردن این برنامههاست. خیلیها بهراحتی میتوانند روی کاغذ برنامهریزی بکنند ولی تا اجرا نشود به هیچ دردی نمیخورد.
دستوپنجه نرم کردن با مشکل اهمالکاری
ما در مسیر اجرای برنامههایمان چند مسئله اساسی داریم. اولین و مهمترین آنها اهمالکاری است. وقتش رسیده که طبق برنامه در این ساعت من کار خاصی را انجام دهم ولی حس آن را ندارم. ولی حوصلهاش را ندارم. ندای درونیام میگوید که بلند شو و کار دیگری انجام بده. میخواهم اولویتها را تغییر دهم. میخواهم اولویت را روی کاری بگذارم که بیشتر دوستش دارم. بیشتر الآن از آن لذت میبرم. این اهمالکاری است.
باید هنر غلبه بر اهمالکاری و تنبلی را داشته باشیم. تا نتوانید به این مشکل غلبه کنید، روزها میآیند و میروند، آنهم روزهای با برنامه و شما هیچ کاری انجام نمیدهید. الآن مسئله اساسی دیگری هم که داریم این است که ما برنامهمان را کجا نوشتهایم. روی کاغذ نوشته و یا در برنامه نرمافزاری خاص؟ پس به ابزار نیاز داریم. استفاده از ابزار آنلاین برای این کار بسیار میتواند مفید واقع شود. حال شما و نظم و اجرایتان اهمیت دارد که چگونه به برنامههای خود برسید.
باسلام وتشکر ازشما استادعزیز و بچه های تیمتون مطلبتون به زبان ساده وروان ومفیدبودخیلی ممنون از همگیتون🌹🌹🌹