تعریف قانون جذب
تعریف درست قانون جذب
میخواهم قانون جذب را با تعریف جدیدی برایتان بازگو کنم تا نه تنها برای همیشه آن را یاد بگیرید، بلکه متخصصی شوید که میتواند حرفهای آن را برای دیگران هم توضیح دهد و به پرسشهایی از این دست پاسخ بگویید که چرا قانون جذب در این حالتها کار میکند و چرا آنجا کار نکرد.
برآیند ارتعاشهای ما برابر با همان چیزهایی است که وارد زندگیمان میشود.
ارتعاشات جمع یا برآیند چیست؟
ارتعاشات هر فرد حاصل دو گونه ارتعاش است:
اول، ارتعاشات آگاهانه و دوم، ارتعاشات ناخودآگاه.
فرض کنید شبیه فرستندهای باشیم که با ارتعاشاتمان، خواستههای خود را به کائنات میفرستیم. کائنات نیز شبیه دستگاه گیرنده، مجموع ارتعاشات ما را دریافت میکند و با توجه به آن پاسخ میدهد. همۀ آنچه وارد زندگیمان میشود دقیقاً همانی است که ارسال کردهایم. اگر شما هم فکر میکنید چنین نیست، باید دربارۀ ارتعاشات ناخودآگاه بیشتر بدانید؛ زیرا بیشترین پاسخی که دریافت میکنیم براساس ارتعاشات ناخودآگاه است. مجموع ارتعاش خروجی همیشه با آنچه وارد زندگی ما میشود برابر است؛ همیشه و هیچ استثنایی وجود ندارد. میتوان چیزی را رها کرد و آن چیز به جای اینکه به طرف زمین کشیده شود معلق بماند یا به آسمان رود؟ هرگز. قانون گرانش که بر کرۀ خاکی حکمفرماست، حکم میکند که هر چیزی باید به سمت مرکز زمین کشیده شود.
اگر نمیدانید برآیند ارتعاشاتی که میفرستید چیست، کافی است به دستاوردهایتان نگاه کنید. دریافتهای شما برآیند چیزهایی هستند که به خارج از خودتان ارسال کردهاید. البته ممکن است با خود بگویید: «من افکار مثبت زیادی داشتم و بارها قانون جذب را امتحان کردم؛ اما طبق افکاری که تجسم میکردم، خواستههایم را جذب نکردم.» بگذارید خیالتان را راحت کنم، فکر کردن به خواستهها اصلاً مهم نیست؛ این کار فقط بخشی از ارتعاشات آگاهانه هست.
افکار خوب و اهداف مثبت فقط ۲۰ درصد از قانون جذب است.
حالا بهتر متوجه میشوید که چرا با وجود این همه هدف خوب و فکر مثبت همچنان بدهی دارید و مشکلاتتان برسرجایشان هستند: چون فقط به ارتعاشات آگاهانه توجه کردهاید. ارتعاشات ناخودآگاه مهمتر از ارتعاشات آگاهانه است.
به عقیدۀ من، حتی داشتن احساس خوب هم، که در مستند و کتاب راز به آن اشارۀ کاملی شده است، بیشتر در قسمت ارتعاشات آگاهانه است. اصل مسئله همین جاست؛ اینکه با ۲۰ درصد نمیتوان به همۀ خواستههای خود رسید. ۸۰ درصد باقیمانده چیست؟ بله، پشتصحنه.
ارتعاشات ناخودآگاه شامل باورها و عادتها است که من اینجا آنها را الگوها مینامم. بهطور خودآگاه از باورها اطلاع نداریم؛ بنابراین نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم.
ساخت باورها همیشه در ناخودآگاه ما اتفاق میافتد. باورها را نمیتوان بهراحتی و خودآگاه تغییر داد، تغییر باورها به ابزار نیاز دارد.
به این مثال توجه کنید:
فردی میگوید ماشین مدل بالایی میخواهم که قیمتش حدود چهارصد میلیون تومان باشد؛ هدفی که بسیار معمول است. حتی فکر کردن به آن نیز فرد را هیجانزده میکند و تا چند ساعت او را در سرخوشی غرق میکند.
این شخص هدف دارد و مدام خودش را در ماشینش تجسم میکند و حس خیلی خوبی دارد. برخی افراد حتی به نمایشگاه اتومبیل میروند و نمونهای از آن را قیمت میکنند یا سوار آن میشوند.
عکسی از آن را تهیه میکنند و در معرض دید میگذارند تا بیشتر با هدفشان همسو شوند. میخواهند با هدفشان زندگی کنند. حتی از ابزار دوم که در مستند بهنام شکرگزاری معرفی شده است نهایت استفاده را میبرند. همهچیز کامل است؛ چیز دیگری جامانده؟ بله. او تا اینجا قسمت اول ارتعاش، یعنی ارتعاش آگاهانه را فعال کرده است.
اصل قانون ارتعاشات اصلاً فعال نشده است.
پشت صحنه
در ادامۀ مثال، وقتی از شخص این سؤال را میپرسم که چه احساسی داری میگویند: «خیلی حس خوبی است. تصور میکنم اگر چنین ماشینی داشته باشم چقدر خوب میشود. خدایا! حتی فکرش را هم نمیتوانم بکنم. به همۀ جاهایی که میخواهم سفر میکنم. موقعیت اجتماعیام بهتر میشود.
از اینکه در ماشین محکمتری باشم، حس امنیت بیشتری خواهم داشت و خیلی خوشحال میشوم». درست است که در تصور شخص کلی حسها و فکرهای قشنگ میبینیم؛
اما میتوانید در پشت صحنۀ او، نشدن را بینید؟
اگر نمیتوانید، با مطالعۀ فصلهای دیگر شما هم خواهید توانست به پشت صحنۀ افکار و خواستههای خود و اطرافیانتان پی ببرید.
آن شخص نمیتواند خود را مالک ماشین بداند؛ از این رو با خود میگوید: «اگر بشود». فرد به طور منطقی میگوید: «اگر به خواستهام برسم چقدر راحت میشوم، اعتبار اجتماعیام بالا میرود، میتوانم دوستانم را که وسیلۀ نقلیه ندارند برسانم و چقدر خوب میشود اگر آن ماشین را داشته باشم».
اما در کنار این همه آرزومندی، او در گفتگوی درونی با خودش میگوید: «من که نمیتوانم»؛ «برای من خیلی سخت به دست میآید»؛ «به تنهایی نمیتوانم به خواستهام برسم»؛
«اگر ماشین چهارصد میلیونی داشته باشم، بقیه نمیگویند فلانی از کجا آورده، نکند خلاف کرده است؟»؛ «نکند ماشینم را جایی پارک کنم و خشی به ماشینم بیندازند؛ آنوقت صد میلیون از قیمت ماشینم کم میشود!»؛ «اگر این همه پیشرفت یکجا صورت بگیرد چشمم نمیزنند؟ ماشین چهارصد میلیونی هزینههایش هم بالاست!
اگر تصادف کنم خرجش چقدر میشود؟». توجه به محتوای گفتگوی درونی بسیار مهم و کارساز است.
در ضمن توجه کنید کسی که تا به حال ماشین نداشته یا اگر هم داشته، قیمت ماشین خودش و همۀ نزدیکانش بیشتر از پنجاه میلیون نبوده است، خیلی بعید است با چنین خواستهای قانون جذب را به کار اندازد و صاحب ماشین چهارصد میلیونی شود؛ چرا که باورداشتن چنین چیزی برای ناخودآگاه او پذیرفتنی نیست.
باورهای درونی و عادتهای فکری ارتعاشات ناخودآگاه فرد را تعیین میکند.
پیشینۀ قانون جذب
در بسیاری از متون قدیمی اندیشههایی مشابه قانون جذب میبینیم. حتی در ادبیات خودمان هم، کم نیستند اشعاری که قانون جذب را توضیح داده باشند.
حضرت حافظ میفرماید:
گفت آسانگیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش
در این بیت، منظور از سختکوشی تلاش و کوشش نیست؛ بلکه منظور سختگیری است که شاعر برای حفظ قافیه آن را به سختکوشی تغییر داده است.
اگر این بیت را بازسازی کنیم،چنین میشود:
گفت آسانگیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر
در ادبیات عامیانه هم شبیه این عبارتها زیاد استفاده میشوند:
«سخت نگیر بابا! آسون بگیری آسون میشه»
یا در شعری حضرت مولانا میفرماید:
در جهان هرچیز، چیزی جذب کرد گرم، گرمی را کشید و سرد، سرد
قسم باطل، باطلان را میکشند باقیان از باقیان هم سرخوشاند
ناریان مر ناریان را جاذبند نوریان مر نوریان را طالبند
و در جای دیگر میفرمایند:
خوش باش که هر که راز داند داند که خوشی خوشی کشاند
شیرین چو شِکر تو باش شاکر شاکر هر دم شِکر ستاند
ویلیام جیمز، روانشناس مشهور آمریکایی، میگوید: «بزرگترین کشف قرن اخیر اختراع این همه فناوری متفاوت نیست، بلکه کشف این نکته است که طرز فکر هر فرد بر زندگی او مؤثر است و با تغییر نوع تفکر میتوان زندگی را تغییر داد.»
هر چیزی وارد زندگی ما بشود توسط این قانون هدایت شده است. فقط گاهی آگاهی داریم و خودآگاه شروع به جذب میکنیم و در بیشتر مواقع آگاهی نداریم و ناخودآگاه در حال جذب هستیم. همۀ افرادی که وارد زندگی ما میشوند، اتفاقاتی که برایمان رخ میدهد و موقعیتهایی که بهوجود میآید، به سبب این قانون بسیار محکم است.
همانطور که در منابع مرتبط با مستند راز گفته شده، خانم راندا برن که مشکلات زیادی داشته است، کتابی بنام دانش ثروتمند شدن اثر والاس دی واتلز به دستش میرسد؛ سپس در سال ۲۰۰۶ مستند راز از روی تفسیر همین کتاب ساخته میشود. اگر چه مستندی که خانم راندا برن ساخته بسیار قوی و جذاب است؛ اما زمانی که کتاب اصلی را میخوانیم متوجه میشویم که برخی نکات از قلم افتاده و برخی به درستی تفسیر نشدهاند.
خودم بلد هستم؛ اما جواب نمیدهد
برخی افراد همیشه معترض هستند. آنها با خواندن آنچه گفته شد میگویند نه تنها تمامی این مطالب، بلکه حتی بیشتر از این میدانند و به اجرا گذاشتهاند؛ اما تاکنون موفق نبودهاند. به اصطلاح دنبال گیر اصلی میگردند. شاه کلید موانع ذهنی ناخودآگاه است. در مقالههای آینده برایتان میگویم که ناخودآگاه چگونه کار میکند، چرا برای شکست برنامهریزی شده و چگونه میتوانیم این برنامهریزی را عوض کنیم.
در اغلب کتابها این عبارت یا شبیه به آن وجود دارد:
«باورهای خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند.»
بسیاری از ما هم سعی کردهایم که باورهای جدید و مثبت داشته باشیم.
تکرار میکنم که باورها، جزئی از سیستم ناخودآگاه ما هستند و تغییر آنها با ذهن خودآگاه ممکن نیست.
چیزی که در کتابها گفته نمیشود اینست که تغییر باور کاری ساده و معمولی نیست؛ علیرغم اینکه برای تغییر باور هیچ ابزاری هم معرفی نمیکنند. ما با استفاده از ابزاری بهنام «ایافتی» موانع ذهنی را برطرف میکنیم و خواهید دید که پس از آن چگونه باسرعت به خواستههای خود میرسید. در این سایت آرامش را همراه با موفقیت به شما هدیه میدهیم. فقط کافی است این مقالهها را با دقت مطالعه کنید و تمرینهایش را انجام دهید.
در نظر داریم تا مقالات سایت را به صورت PDF درآوریم تا بتوانید رایگان دانلود کنید و در گوشی یا کامپیوتر خود در زمان مناسب مطالعه کنید، اگر نظری در این باره دارید در قسمت نظرات برای ما بنویسید.
لطفا شما هم نظر خودتان را بنویسید.
پاسخها