نقش مطالعه در موفقیت و تحول فردی
[gap height=”40″]
آیا خواندن کتابهای موفقیت، تحول فردی ما را تضمین میکند؟
خواندن کتاب در حوزههای موفقیت و حتی با وجود ارائه راهکارهای مختلف، تنها اطلاعات خام است و به تعبیری میتوان گفت فقط دانش است. برای کسب نتایج خوب در زندگی یا رسیدن عملی به موفقیت، مطالعه کردن و کسب دانش یک امر ضروری و در عین حال ناکافی است. ابتدا دانش را میآموزیم، سپس آن را بهکار میاندازیم، و در قدم آخر اصلاح مسیر انجام میدهیم.
پس بهتر است زمانی که کتابی میخوانیم این سؤال را مد نظر خود داشته باشیم که از خواندن این کتاب انتظار چه نتیجهای را داریم. تجربه شخصی من میگوید خواندن کتاب یا به طور کلی کسب دانش تنها 10% نتیجهبخش است اما در عین حال اولین و مهمترین قدم برای موفقیت نیز محسوب میشود. قدمی که اگر برداشته نشود قدمهای بعد کاربردی نخواهند داشت. این کتاب نه تنها دانش اولیه را در اختیار شما قرار میدهد، بلکه عملکردن به شیوه موثر را نیز نشان میدهد. در انتها به شما یاد میدهد که چگونه مسائل مختلف خود را با استفاده از ابزاهای ارائه شده حل کنید.
افرادی که ابتدا کسب دانش کردهاند و سپس قدمهای بعد (که در سایت به صورت مقاله به طور کامل گفته خواهد شد) را برداشتهاند، به موفقیت رسیدهاند. و هستند افرادی که فقط کتابهای مختلف موفقیت را خواندهاند و یک دایرهالمعارف کامل هستند اما چیزی از آنها یاد نگرفتند. گاهی میشنوم که من وقت مطالعه ندارم! یا بابا حوصله دارید؟! آخر چه کسی با کتاب خواندن موفق شده است؟ و این افراد مطالعه را خیلی در سطح پایینی میبینند و خود را در مقامی که وقت این کارها را نداشته و باید به کارهای مهمتری بپردازند. تعجبی هم ندارد که این افراد معمولاً موفق نیستند چراکه کارهای مهمتری دارند تا اینکه موفق شوند! اگر وقت مطالعه نداریم پس عمق فاجعه بیشتر از برآورد اولیه است! و بیشتر نیاز به مطالعه داریم.
اولین تحول فردی، با کسب دانش شروع میشود
قدم اول مطالعه است چون برای هر موفقیت عملی ابتدا باید تئوری یا دانش آن را بیاموزیم. و چیزی که در دل مطالعه وجود دارد اصل یادگیرندگی هست که پیش شرط برای موفقیت محسوب میشود. هر فردی که طالب موفقیت است اگر یادگیرنده نباشد بسیار بعید است که رشد محسوسی داشته باشد.
[gap height=”40″]
رهبران موفق و مطالعه
وقتی صحبت از رهبران دنیا میشود در بیشتر موارد رهبران سیاسی به ذهنمان میرسد. در صورتی که افرادی چون بیل گیتس که امپراطوری عظیمی با نرم افزارهای خود به وجود آورد نیز یکی از رهبران است. یا فردی چون استیو جابز و دیگرانی که میبینیم به نوعی بر نحوه سرنوشت میلیونها و گاهی میلیاردها نفر اثر میگذارند و زندگیهای فراوانی را دستخوش تغییر میکنند. از نکتههای مشترکی که بین تمام افراد موفق جهان میتوان یافت اصل مطالعه کردن مداوم است. حتی سیاستمدارانی چون هیتلر و ناپلئون که از رهبری آنها ضررهای زیادی به بشریت وارد شده نیز اصل مطالعه مداوم را از نظر دور نداشتهاند. بدون کسب دانش و بهروز نگه داشتن آن تقریباً محال است کسی بتواند زندگی خودش را متحول کند و به تحول فردی چه برسد به اینکه بر زندگی افراد دیگری تأثیر بگذارد. آنتونی رابینز که نیازی به معرفی در حوزه موفقیت ندارد طبق تحقیقی که داشته متوجه گردیده که رهبران بزرگ دنیا حداقل روزی 30 دقیقه مطالعه مداوم دارند. لطفا نگویید که اول موفق شوم، بعد مطالعه میکنم! بهتر است اگر تا الان هم این عادت را در خود بهوجود نیاوردید، از همین الان عادت مطالعه و یادگیری را در خود پرورش دهید تا به موفقیتهای بزرگی برسید.
افرادی که یادگیرنده نیستند هرقدر هم مطالعه کنند تحولی نخواهند داشت
[gap height=”40″]
راز مطالعه خواندن نیست
کانت میگوید: فقط یاد بگیر مهم نیست چه چیزی را! نفسِ یادگیریست که مهم است. یکی از سؤالات متداول این است که چه بخوانیم آن هم با این همه اطلاعات متفاوت و کتابهای فراوان. با کمی جستجو در اینترنت یا کتابفروشیها میتوان پر فروشترین یا موثرترین افراد در هر حوزهای را پیدا کرد. هرچند با مطالعه چند کتاب، خیلی راحت فرد میتواند کتاب خوب را از بد تشخیص دهد. اما مهمترین نکته را گفتم: روحیه یادگیرندگی. اگر به بچههایی که تازه میخواهند تکلم را یاد بگیرند توجه کنید فقط ۲ سؤال را میپرسند: این چیه؟ اون چیه؟ داشتن کنجکاوی و میل به یادگیری مهمترین اصل در زندگی است و نشانه سلامت روحی افراد. تمام افسردههایی که با آنها روبرو شدهام این ۲ فاکتور را در خود از بین بردهاند. در مطالعه کردن راز اصلی نوع کتاب و خواندن نیست. بلکه یادگیرندگی است. زمانی که این عادت را در خودبهوجود آورید روزبهروز بیشتر دوست دارید یاد بگیرید و همین نکته حکم سوخت موتور جت را برای موفقیت شما خواهد داشت. یادتان باشد تمام دستاردهای موفقیتتان بر پایه این اصل یادگیری است.
[gap height=”40″]
افرادی که کتابهای موفقیت میخوانند، بدتر میشوند!
حتماً شما هم دیدهاید افرادی که مرجع کاملی از کتابهای موفقیت هستند و به همه اطرافیان هم توصیه که چه عرض کنم، اصرار میکنند که مطالعه کنند اما خودشان حال رو روز خوبی ندارند. یا از لحاظ سلامتی در تعادل نیستند، یا از لحاظ شغلی و مالی و یا روابط بسیار پیچیدهای دارند! یک علت این است که اینها معتاد شدهاند! بله معتاد به خواندن. این افراد نیز به نوعی از واقعیات فرار میکنند و در واقع مطالعه کتابهای بیشتر و جدیدتر برای این است که صحیح عمل کردن را به تعویق بیاندازند. درست است که خودشان میگویند که به تمام تمرینهای کتاب عمل کردهاند و جواب نگرفتهاند، اما چیزی که در عمل دیدهام این است که اصولی را رعایت نکردهاند. یک علت دیگر این است که فرد با خواندن این نوع کتابها یک حالت سرخوشی و موفقیت کاذبی بهدست میآورد که نیازی به تغییر رفتار و اقدام به عمل نمیبیند. چیزی که در این سایت خواهید دید این است که دانستن اصول و قوانین و عمل کردن به آنها هم خیلی تأثیر گذار نخواهد بود اگر آنها را به ترتیب اجرا نکنیم. موفقیت با خواندن کتابهای موفقیت و مثبتاندیشی و همچنین دیدن مستند راز به دست نمیآید. برای هر کاری اصولی هست و مطمئن باشید برای موفقیت هم اصولی وجود دارد. تا اینجا فقط کسب دانش را به شما توصیه داشتیم. در مقالههای بعدی به یکی از مسائل تاثیرگذار موفقیت در این سالها بپردازیم.
[gap height=”40″]
پاسخها