شرایط موجود بد نیست، افتضاح است!!

[gap height=”40″]
زندگی من میتوانست خیلی بهتر باشد یا میتوانستم آرامش بیشتری داشته باشم اگر…..
چه جوابهایی میدهید؟
شما هم دنبال آرامش هستید؟ لطفاً قبل از اینکه این مقاله را شروع کنیم پاسخ این سؤال را بدهید و حداقل 6 مورد جای خالی را پر کنید و بنویسید. چون پس از پایان مقاله دوباره باید آزمونی داشته باشیم و بهتر است قبل از ادامه پاسخ آنها را نوشته باشید.
شرایطم خیلی بد است، آرامش ندارم!
خیلی عالی است که شرایط بدی دارید! اینکه شرایط بدی دارید میتواند یکی از برگهای برنده شما باشد. اگر غیرازاین بود در حال مطالعه قوانین موفقیت نبودید. و اگر موفق بودید نیازی به تغییر نداشتید. بهترین اتفاقهای زندگی زمانی میافتند که شما ناراضی باشید و شرایط شما بد باشد! داستان قدیمیای هست درباره بز خود را بُکش…. که احتمال زیاد آن را شنیدهاید. این داستان به خوبی قسمت تخریب باقیماندههای بنای قدیمی را نشان میدهد که باید ابتدا آن را از دست بدهیم تا بتوان جایی برای چیزهای زیبای بیشتری باز کرد.
همیشه قرار است بخشی از زندگی مشکلاتمان باشد.
[gap height=”40″]
چگونه ما را تخریب کردند؟
داشتن یک زندگی بی عیب، از کودکی برای ما شکل گرفته است. زمانی که مدرسه رفتن برایمان کاری واجب میشود. برویم و برای خودمان کسی شویم. تا زمان دیپلم را میگذاریم بابت سواد خواندن و نوشتن و بلوغ جسمی و عقلی و نوعی تکامل. از اینجا فاجعه وارد فاز عمیقتری میشود. همه به ما میگویند آدم موفق باید دانشگاه برود و بدون دانشگاه رفتن کسب موفقیت را تقریباً غیرممکن میدانند. کاری ندارم که وقتی موفقترین افراد جهان را بررسی میکنیم، میبینیم که یا از دانشگاه اخراج شدهاند و یا نیمه راه آن را رها کردهاند! بعد از دانشگاه انتظار داریم جذب بازار کار شده و زندگی راحتی را بگذرانیم. مشکلات ازدواج هم در سر راه هستند. اگر ازدواج کرده باشیم مشکلات بچههایمان و …. این لیست تمام نشدنی است. چون مشکلات بخش جدانشدنی از یک موجود زنده هستند. به جای اینکه تلاش کنیم یک زندگی بدون دغدغه داشته باشیم باید تلاش کنیم راههایی پیدا کنیم که با وجود داشتن مشکلات خوب زندگی کنیم و همچنان آرامش خود را حفظ کنیم.
[gap height=”40″]
چرا مشکل داریم؟
یکی از جالبترین نکتههای زندگی که شاید تابهحال نمیدانستهاید این است که رشد فقط در مشکلات نهفته است! اینیک شعار نیست که شما مشکلات را بهتر پشت سر بگذارید خیر! بلکه درکی است که خودم از دنیا به دست آوردهام. انگار دنیا هر وقت میخواهد ما رشد کنیم آن را در لابهلای یک مشکل پنهان میکند. یک نوع کادوپیچ! هیچوقت مشکلی وجود ندارد که در لابهلای آن گنجه نهفته نباشد. اشکال در دیدگاه ماست که میخواهیم زندگی بدون مشکل و دغدغه باشد. آرامش را نداشتن مشکل میدانیم. زمانی هم که یکی از این مشکلات داریم تمام تلاشمان را میکنیم که آن را کامل حل کنیم تا دیگر در زندگی مشکلی نداشته باشیم! حل کردن مشکل بد نیست اما داشتن دیدگاه زندگی بدون مشکل خود یک مشکل بزرگ است! طوری رفتار میکنیم که تا آن مشکل را حل نکنیم، آرام و قرار نداریم و زمانی که آن را حل کردیم یکنفس عمیق میکشیم و حس پیروزمندی داریم. چندی بعد؟ مشکل بعدی از راه میرسد و باز آشفته میشویم. گاهی حتی فرصت این را نداشتهایم که از حل مشکل قبلی نفسی چاق کرده و استراحتی بکنیم. ریشه این نوع دیدگاه برمیگردد به خانواده و افرادی که سهمی در جهانبینی ما داشتهاند. زمانی که به ما چنین القا میکردند که مرحله بعدی را که پشت سر بگذاریم دیگر راحت میشویم! دیپلم بگیریم دیگر بزرگشدهایم، دانشگاه برویم دیگر برای خودمان کسی شدهایم. برای پسرهای کشور ما، اگر سربازی بروی دیگر مردی شدهای و میتوانی وارد زندگی شوی و برای دخترهایمان: خواستگار خوب که داشته باشی دیگر میروی سرزندگیات…. و کسی نیست به ما بگوید آن زندگی چیست؟ تصویری از کودکی برای ما ساختهاند که زندگی راحت یک زندگی بدون مشکل است و ماهم برای اینکه به این نوع زندگی برسیم طبق معیارهای روز آن را بازی میکنیم، بدون آنکه از عواقب این بازی خبر داشته باشیم. تمام مشکلاتمان را میخواهیم با پول حل کنیم. پولدارها ناراضی هستند و بیپولها ناراضیتر. حسرت زندگیهای همدیگر را میخوریم و فکر میکنیم اگر این مشکلات را نداشتم و جای فلانی بودم قطعاً بلد بودم چگونه زندگی کنم…غافل از اینکه فلانی هم همین حرف را درباره دیگری میزند و …..
مشکلات فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر پیدا میکنند!
[gap height=”40″]
ولی من تنها مشکلی که دارم پول است
بله اما این ظاهر زندگی است. برای همین بیشترین حجم زندگی افراد در کشور ما به تلاش برای افزایش درآمد میانجامد گاهی حتی چندین دهه و در آخر که طرف همهچیز دارد بازهم از زندگی خود ناراضی است. یکی از دلایلی که پول بیشتر میخواهیم برای این است که زندگی راحتتر و رفاه بیشتری داشته باشیم. داشتن رفاه خیلی عالی و فوقالعاده است، نهتنها با آن مخالفتی ندارم برعکس کاملاً تشویقتان میکنم و در همین کتاب هم راهکارهایی ارائه خواهم داد. اما چیزی که باید بدانید این است که با داشتن پول بیشتر مشکلات ما هم بیشتر خواهد شد و رفاه ما کمتر! مگر اینکه درک و دیدگاهمان را درباره زندگی و پول عوض کنیم. یکی از آنها همینجا عنوان میشود: زندگی چه زمانی آسان میشود؟ جواب بیشتر مردم: وقتی پول بیشتری به دست بیاوریم. یا وقتیکه فلان مشکلمان حل شود! جواب درست: هیچوقت!
زندگی چه زمانی آسانتر میشود: هیچوقت!
بهمحض اینکه این مشکلات را حل کنید مشکلات دیگری جای آنها سبز خواهند شد. یکی از اشتباهات ما در این عصر این است که میخواهیم همه مشکلات را حل کنیم تا به زندگی بدون مشکل برسیم که گاهی به آن آرامش میگوییم. از زندگی چه میخواهید؟ این سؤال را زیاد از افراد میپرسم و گاهی میشنوم: هیچی فقط یکم آرامش! شما هم از کسانی هستید که فقط دنبال آرامش هستند؟ پس شما بیشتر نیاز دارید تا دیدگاه خویش را موردبررسی قرار دهید نه اینکه پول بیشتری به دست بیاورید یا بقیه مشکلات را حل کنید. تعریف شما از آرامش چیست؟
این مقاله ادامه دارد…….
پاسخها